هنوز هیچ مطلبی وارد نشده!
هیچ نتیجهای برای جستجوی شما یافت نشد.
آخرین عناوین
یکی از مهمترین رخدادهای نظامهای آموزشی در نیمه دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم، تغییر برنامههای درسی است که با هدف بهبود و ارتقای کیفیت آموزشی و پاسخگویی نظام آموزشی به جامعه و بخشهای مختلف آن انجام میشود، اما نتایج آن امیدوارکننده نیست. دلایل متعددی سبب چنین امری شدهاند. این مقاله درصدد تبیین برخی از این دلایل است و برای این تبیین از چشمانداز جدید «نظریههای آشوب و پیچیدگی» استفاده کرده است. براساس این چشمانداز، عمدهترین دلایل عدم موفقیت یا شکست تغییر برنامههای درسی، ثابتانگاری، سادهانگاری، قطعیتگرایی و قابل پیشبینیانگاری آنهاست. درسهای این تبیین برای تغییر برنامههای درسی در آموزشهای فنیوحرفهای، استقبال از پویایی برنامههای درسی و تغییر آنها، پذیرش پیچیدگی و عدم قطعیت، و پذیرش غیرقابل پیشبینی بودن تغییر برنامههای درسی است.
یکی از مهمترین رخدادهای نظامهای آموزشی در نیمه دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم، تغییر برنامههای درسی است که با هدف بهبود و ارتقای کیفیت آموزشی و پاسخگویی نظام آموزشی به جامعه و بخشهای مختلف آن انجام میشود، اما نتایج آن امیدوارکننده نیست. دلایل متعددی سبب چنین امری شدهاند. این مقاله درصدد تبیین برخی از این دلایل است و برای این تبیین از چشمانداز جدید «نظریههای آشوب و پیچیدگی» استفاده کرده است. براساس این چشمانداز، عمدهترین دلایل عدم موفقیت یا شکست تغییر برنامههای درسی، ثابتانگاری، سادهانگاری، قطعیتگرایی و قابل پیشبینیانگاری آنهاست. درسهای این تبیین برای تغییر برنامههای درسی در آموزشهای فنیوحرفهای، استقبال از پویایی برنامههای درسی و تغییر آنها، پذیرش پیچیدگی و عدم قطعیت، و پذیرش غیرقابل پیشبینی بودن تغییر برنامههای درسی است.