کرمعلی قدمیاری، استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه
حسن نوروزی، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، گرایش حماسی دانشگاه ارومیه
چکیده
حمله راجی کرمانی به گمان بیشتر پژوهندگان، بهترین حماسه دینی است که در مقام تقلید و نظیرهگویی در بیشتر اوقات، پا جای پای حماسه فردوسی و دیگر حماسههای ملی گذاشته است. داستان قاسم (ع) نیز در متن این حماسه، یکی از بهترین و سوزناکترین داستانهایی است که در آن، شاعر دو عنصر حماسه و روایت را بهخوبی در هم آمیخته و نظیرهای، هر چند تقلیدگرایانه، به سبک حماسههای ملی آفریده است. این داستان افزون بر اینکه در هیچیک از حماسههای دینی جز حماسه راجی نیامده و این یکی از ویژگیهای منحصربهفرد راجی است، میتوان گفت که در مقام رعایت ویژگیهای سبکی هر اثر حماسی، در متن حمله راجی به زیبایی میدرخشد.
بررسی شیوه بیانی اغراق به معنای عام در این اثر و انواع آن یا به قولی آمیختگی و همراهی آن با دیگر شیوههای بیانی و بدیعی، میتواند برجستگی شیوههای شعر و شاعری راجی را آشکار سازد. نویسنده در این پژوهش کوشیده است کاربرد اغراق و آمیختگی آن با دیگر شیوههای ادبی را با برگزیدن این داستان بهعنوان حجم نمونه بهطور اخص در شعر راجی نشان دهد.
پیشینه تحقیق
یحیی طالبیان در مقاله «آمیختگی اغراق با شگردهای بیانی در شعر فردوسی» درباره شیوههای اغراق و ارتباط این عنصر بدیعی با شیوههای بیانی بحث کاملی دارد (1393) و نویسنده مقاله حاضر با الهام از شیوه ایشان، پژوهش خود را در این زمینه اما روی حماسهای دیگر انجام داده است. محمدرضا نجاریان در مقالهای با عنوان «زیبا[یی] شناسی بلاغی در حمله راجی کرمانی» صناعات ادبی مرتبط با صور خیال را به شیوه آماری (1394) ارزیابی نموده و محمود فضیلت در مقاله «سبکشناسی حمله حیدری ملا بمانعلی راجی کرمانی» مشابهتها و قرابتهای زبانی و سبکی راجی با فردوسی و اثرپذیری راجی از فردوسی را بررسی کرده است (1379). حکیمه دانشور در مقاله ارزشمند خویش با عنوان «مقایسه تطبیقی دو حمله حیدری راجی کرمانی و باذل حیدری» ویژگیهای شعری راجی را بررسی و شعر وی را پخته و روان معرفی کرده است (1380). محبوبه شمشیرگرها در مقاله بررسی سبکشناسانه حماسههای دینی در ادب پارسی محتوای حماسههای دینی از جمله حمله راجی را ارزیابی نموده است (1389). محمدعلی صادقیان، در پژوهشی با عنوان «بیان حماسی در منظومه حیدری» اشارهای گذرا به عناصر مبالغه، اغراق، تشبیه و تصویرسازی دارد و یحیی طالبیان و محمود مدبری، در مقدمه چاپ نفیس و دوجلدی حمله حیدری راجی، ویژگیهای سبکی و زبانی و بیانی و مواردی دیگر را بررسی کردهاند (1383). استاد ذبیحالله صفا در کتاب ارزشمند «حماسهسرایی در ایران» در بحث حماسههای تاریخی و دینی حمله حیدری راجی را معرفی کرده (1389) و حسین رزمجو، در کتاب «قلمرو ادبیات حماسی ایران»، همچون استاد سلف خود ضمن معرفی همه حماسههای دینی ایران تا عصر حاضر، حمله راجی را با شرح احوال شاعر بهصورت مبسوط مطرح نموده (1381) اما تاکنون پژوهشی خاص و با این عنوان و در این زمینه و خاصتر در داستان قاسم (ع)، که خود نمونه اعلای شعر راجی است، صورت نگرفته است.
مقدمه
در تعریف حماسه آوردهاند: «حماسه، شعری است داستانیـ روایی با زمینه قهرمانی و صبغه قومی و ملی که حوادثی بیرون از عادت در آن جریان دارد» (شفیعی کدکنی، 1352: 10). دکتر ربیعیان آورده است: «حماسه به معنای شجاعت و دلاوری است و در اصطلاح، نوعی اثر ادبی و روایت بلند و غالباً منظومی است با سبکی فاخر، باشکوه و مطنطن با زمینههای قهرمانی که در آن از حوادث فراعادی و اعمال و جنگهای پهلوانان سخن میرود» (ربیعیان،1376: 533). هر اثر حماسی ویژگیهای خاصی دارد؛ از جمله؛ عرضه شدن در قالب روایت و داستان، حضور قهرمانان مافوق بشری، وجود نیروهای خارقالعاده، جدال بین دو نیروی متضاد، و داشتن قالبی فخیم و استوار. حماسه را از لحاظ محتوایی به سه موضوع ملی، دینی و تاریخی و از نظر اصل و منشأ بر دو نوع طبیعی و مصنوع، میتوان تقسیم کرد.
حماسه طبیعی، حاصل سازوکار یک ملت طی قرون و اعصار است، که شاعری آن را به نظم در میآورد و حماسه مصنوع، اثری است که یک نفر شاعر، با تقلید و پیروی، نه ابداع و ابتکار، از روی حماسههای ملی و براساس تخیل میآفریند. استاد صفا براساس محتوا، حماسه را بر دو نوع «اساطیری و پهلوانی» و «تاریخی» تقسیم میکند و در همین مورد میآورد: «ممکن است موضوع حماسههای تاریخی، زندگی یک یا چند تن از قهرمانان دینی باشد که با توجه به حقایق تاریخی با آمیزش وقایع تاریخی و مطالب داستانی به وجود آمده باشد. من اینگونه حماسهها را، که اتفاقاً نمونههای بسیاری مانند خاوراننامه ابنحسام و حمله حیدری باذل و غیره دارد، منظومه حماسی دینی مینامم.» (صفا، 1389: 7) میرجلالالدین کزّازی حماسههای دینی را حماسههای میانین برمیشمرد و در این باره میآورد: «این حماسهها، حماسههای میانیناند و در میانه حماسههای اسطورهای و حماسههای تاریخی جای میگیرند. این حماسهها، حماسههاییاند که به شیوهای اسطورهای شدهاند اما هنوز زمینهها و خاستگاههای تاریخیشان را از دست ندادهاند. از این نوع حماسه به خاوراننامه ابنحسام و حمله حیدری محمد رفیعخان باذل و خداوندنامه فتحعلیخان صبای کاشانی و غیره میتوان اشاره کرد» (کزّازی، 1390: 194ـ 191).
حمله حیدری حماسهای است دینی که ملا بمانعلی راجی کرمانی (1291ـ 1180)، شاعر نامدار قرن سیزدهم، آن را سروده است. سبک سرایش راجی، چنان والا و مستحکم است که اکثر پژوهندگان، او را «فردوسی ثانی» انگاشتهاند و دکتر صفا در مورد این شاعر عقیده دارد که «اگر ابیات این کتاب را با حمله حیدری باذل مقایسه کنیم، آن را از لحاظ استحکام الفاظ و زیبایی ابیات، بهتر مییابیم» (صفا، 1389: 385).
شاید در حوزه ادبیات تطبیقی، آنچه میتواند بهراستی میداندار رقابت ادبیات یک ملت با ادبیات سایر ملل جهان باشد، آرایهها و فنون و صناعات ادبی است که تراوشیافته ذهن خلاق و بازیگر شاعران صحنهپرداز آن ملت و فرهنگ است. اگر ادبیات هر کشور و فرهنگی دارای چارچوب خاصی باشد زوایایی که کالبد این چارچوب را در بر میگیرد، همانا وزن و قواعد عروضی است و آنچه این قواعد را بر کفه ارزش قرار میدهد و آن را با شگفتیسازترین نقش و نگارها زینت میبخشد و خواننده را تا اعماق خیالبافی و خیالسازی و تعمق با خود همراه میگرداند، آرایهها و صناعات ادبی است.
خانه خیالیای که یک شاعر هنرمند در اثر هنری خود میآفریند، حتی در سطوح پایینتر، باید آنچنان برای خواننده، جالب و گیرا باشد که بتواند چشمان تیزبین وی را که حتماً با تیزبینی شعر را میخواند و میکاود تا لذتی درخور عایدش گردد، خیره سازد و معطوف خود گرداند. هرچه اثر ادبی بتواند با نقشونگارهای تازه و بدیع و مبتکرانه در دل خوانندگان تأثیر بگذارد، به همان اندازه، ماندنیتر و جذابتر خواهد بود.
در کسب صناعات ادبی قدیم، بزرگنمایی در تصویر را با سه عنوان «مبالغه»، «اغراق» و «غلو» ذکر کردهاند. ما در این مقاله با چند و چون آنها کاری نداریم و در پی آنیم تا بزرگنمایی در تصویر و توصیف را به معنای اخص و اصطلاح امروزی آن، یعنی اغراق، بررسی کنیم. میدانیم که اغراق، ذات اصلی حماسه است. شاعر حماسی با بهکارگیری اغراق و بزرگنمایی حوادث و مکانها و شخصیتها، به لفظ و معنا جلوه تازهای میبخشد و در این میان اگر بتواند اغراق را با دیگر شیوههای بیانی از جمله تشبیه، استعاره، اسناد مجازی، تضاد و کنایه و غیره بیامیزد، بر میزان تأثیربخشی توصیف و صحنهپردازی خود خواهد افزود. اغراق علاوه بر حماسه، در قصیده که تالی حماسه است نیز فراوان دیده میشود. در شعر عرفانی مخصوصاً آنجا که از قهرمان اساطیری سخن به میان میآید، اغراق به کار میرود. آمیختگی اغراق با دیگر شیوههای بیانی، دامنه آن را گستردهتر میسازد و اغراقهای حماسههای دینی معمولاً با منطق زبان حماسی سازگاری دارند؛ یعنی «دامنه اغراق در آنها وسیع است و ماحصل یک تشبیه یا یک استعارهاند» (شمیسا، 1370: 259).
راجی کرمانی نیز در راستای بهکارگیری اغراق، بیشتر اوقات سخن خود را به سخن فردوسی نزدیک کرده و گاهی خود مبدع تصاویر اغراقآمیز شده است. او در استفاده از اغراق از حماسهسرایان دینی قبل از خود نیز متأثر بوده است. به این نمونه از اغراق از حماسه خاوراننامه ابنحسام خوسفی دقت کنید:
به شب ماه قدرش از آن رو بتافت
که قدر شب اندر شب قدر یافت
شب قدر او قدر او شد بلند
وزان شب، شب قدر شد بهرهمند
(مرادی، 55: 187ـ 186)
که آمیختگی اغراق با اسناد مجازی و تکرار واژگان به کلام ابنحسام، زیبایی خاصی بخشیده است. راجی کرمانی با الهام از ابنحسام در وصف ویژگیهای حضرت قاسم (ع) در بیت فوق، آورده است:
به روزش شب قدر نابرده پی
سواد شب قدرش از روز طی
ز روزش سواد شب قدر دور
شب قدر از روی او پر ز نور
(راجی، ج1، 223: 4660 و 4663)
با عنایت به اینکه «حماسه، جای استعاره و حتی در مواردی تشبیه نیست» (شفیعی کدکنی، 1358: 384) و با مد نظر قرار دادن این مطلب که تصاویر شعر حماسی باید دارای حرکت و حیات و پویندگی باشند، صنعت اغراق با همراهی آرایههایی چون استعاره و تشبیه و بهخصوص اسناد مجازی و دیگر صناعات مرتبط، این حرکت و جنبش را بهبود میبخشد و شعر حماسی را به بالاترین مرتبه تأثیرگذاری میرساند.
راجی کرمانی نیز در اثر خود، جایجای از این آرایه به شگردهای گوناگون بهره برده است. بازتاب این عنصر ادبی گاه به صورت ساده است و گاه با عناصر دیگری همچون تشبیه و استعاره و اسناد و تضاد و کنایه و غیره همراه است. ما در این مقاله برآنیم که با بررسی داستان حضرت قاسم (ع) بهعنوان حجم نمونه، که نزدیک به هزار بیت از متن حمله راجی را در بر میگیرد، میزان توانایی شاعر را در بهکارگیری این عنصر بدیعی نشان دهیم. داستان قاسم (ع) از آن جهت دارای اهمیت است که دیگر شاعران حماسههای دینی در آثار خود به آن اشارهای نداشتهاند و تنها، راجی است که آن را در متن حماسه خود آورده است. دیگر اینکه، کاربرد اغراق با جنبههای گوناگونش در آن به حدی است که میتوان نتیجه این کاربرد را به کل اثر راجی تعمیم داد و نتیجهای کلی گرفت. مطلب دیگر اینکه ما با شکل تاریخی داستان و درست یا نادرست بودن آن کاری نداریم؛ زیرا راجی همچون راویان متون منظوم و منثور دیگر در مقتلنویسی، در متن داستان دست برده و مطالبی بر آن افزوده است؛ به ویژه در جریان عروسی حضرت قاسم (ع) با دختر امام حسین (ع).
در این مطالب، روش کار اینگونه بوده است که همه ابیات داستان، به دقت مطالعه و بررسی شده و ابیات دارای اغراق استخراج شدهاند. سپس، با توجه به تقسیمبندی اغراق براساس همراهی آن با دیگر صناعات ادبی، شواهدی چند مطرح شد و باقی ابیات مرتبط بهصورت ارجاع شماره بیت، ذکر گردیده است. در پایان هر نوع نیز تحلیل آماری انجام شده است. ابیات این داستان با بیت شماره 4631 آغاز میشود و با بیت شماره 5596 پایان میپذیرد. تعداد ابیات این داستان 965 و تعداد ابیات اغراقدار 436 مورد است.
بحث اصلی
اغراق و حماسه راجی
«اغراق در حماسه جزو ذات شعر است نه یک صنعت بدیعی» (شمیسا، 1383: 118) و «اغراق در حماسه میتواند تصویر در سطح و تصویر در اعماق را بیافریند» (فتوحی، 1385: 64ـ 63). جایی که شاعر میخواهد به سخن خود تأثیر ماورایی ببخشد و تصاویری محکم و استوار بیافریند، با بهرهگیری از قالب مثنوی در محور عمودی ابیات و بهکارگیری اغراق، به آفرینشی بدیع دست میزند؛ آنچنان که خواننده در بطن تصویر غرق میشود و لذت و زیبایی آن را با دلنشینی چندبرابر میچشد و به خاطر میسپارد. راجی کرمانی نیز این عنصر بدیعی را به شکلهای گوناگون، چه بهصورت انفرادی و چه بهصورت متوالی در چند بیت، به کار برده و بر دلنشینی اثرش افزوده است. هنرنمایی راجی، چنان والا و مستحکم است که اثر وی را میتوان جانشینی شایسته برای شاهنامهـ البته در موضوع دینیـ برشمرد. به نمونهای از کار راجی در موضوع «مشک برداشتن فاطمه بنت اسد و ظهور معجزات»، دقت کنید:
چو بانو روان شد به سوی حرم
چو بنهاد نزدیک زمزم قدم
خروشیدن آمد ز رکن و مقام
به بالا ببالید بیتالحرام
برآمد ز رکن یمانی خروش
به زمزم دگر باره افتاد جوش
چو آن مشک زان آب پر شد ز آب
از آن آب آن مشک شد کامیاب
برآورد زمزم صدایی بلند
که اکنون شدم در جهان ارجمند
(راجی، ج 1، 72: 324ـ 320)
اغراق و تشبیه
«بدوی طبانه» در کتاب «فنالبیان» خود از تشبیهی با عنوان «تشبیه مفرط» نام میبرد و میگوید «تشبیهی که در آن اغراق به کار رفته از این نوع است (بدوی طبانه، بیتا: 47). ذات تشبیه مبتنی بر مانند کردن «مشبه» به «مشبهبه» است، در داشتن ویژگی یا صفتی که در مشبهبه زیاد باشد. بنابراین، در تشبیه، اغراقـ چه کم و چه زیادـ نهفته است. اصولاً تشبیهاتی که با اغراق و مبالغه همراهاند، تأثیرگذاری و رسایی بیشتری دارند و هنگامی که تشبیه با حذف ادات تشبیه و وجه شبه به مرز تناسی نزدیک میشود و تشبیه بلیغـ چه از نوع اسنادی و چه از نوع اضافیـ پدید میآورد، درجه اغراقآمیزی آن نیز فراتر میرود. (بهخصوص در تشبیه بلیغ اضافی). به نمونههایی از این کاربرد در داستان قاسم (ع) توجه کنید.
چو شیری که برگردد از کارزار
بر و یال او پر زخون و شکار
(همان، 247: 5368)
شاعر در وصف حضرت قاسم (ع) در وداع با امام حسین (ع)، او را به شیری مانند کرده است که از شکار برمیگردد؛ در حالی که اجزاء بدنش خونین است.
دُر اشک را نُقل آن بزم کن
سرودش ز شور و شر رزم کن
(همان، 228: 4812)
در عروسی حضرت قاسم که در میدان نبرد اتفاق میافتد، اشک را در ارزشمندی مانند دُری میداند و این تشبیه اغراقآمیز را دوباره برای تشبیه دیگری به کار میبرد: دُر اشک مانند نُقل است (تشبیه در تشبیه و اغراق در اغراق).
تو گفتی روان شد پی داوری
پیمبر ز خرگاه پیغمبری
(همان، 236: 5053)
شاعر در توصیف آمدن قاسم (ع) به میدان کارزار، بزرگنمایی کرده و این حالت را با آمدن پیامبر از درگاه خود برای داوری بیان نموده است.
ز دیده چو ابر بهاران گریست
خروشان سوی شاه دین بنگریست
(همان، 238: 5109)
در رجزخوانی قاسم (ع) در میدان نبرد، برای برجستهسازی میزان اشکباری قاسم (ع)، گریستن وی را به ابر بهاری که با شدت تمام میبارد، مانند کرده است.
و نیز ابیات: 4646- 4651- 4655- 4658- 4681- 4730-4814- 4826- 4831- 4893- 4959- 5054- 5059- 5061- 5068- 5069- 5072- 5074- 5084- 5093- 5094- 5126- 5127- 5128- 5175- 5176- 5186- 5203- 5204- 5205- 5209- 5240- 5267- 5269- 5311- 5312- 5314- 5346- 5349- 5350- 5352- 5360- 5365- 5459- 5483.
براساس این پژوهش، در این داستان، حدود 49 مورد اغراق همراه با تشبیه به کار رفته است که در مقایسه با کل ابیات، حدود 5 درصد و در مقایسه با ابیات اغراقدار، حدود 2/11 درصد را نشان میدهد.
اغراق و استعاره
استعاره، زیرمجموعهای از تشبیه است که مرزهای تناسی را بهطور کامل پیموده و به میزان بالای مبالغه و اغراق در وصف رسیده است. بنابراین گفتهاند. «استعاره ابلغ از تشبیه است» (شمیسا، 1370: 178): در استعاره، یکسانی و همسانی مشبّه و مشبهٌبه، نشان میدهد که شدت اغراق از مشبهٌبه، به مشبّه انتقالیافته و حتّی این بزرگنمایی نیز با هنرنمایی شاعر به مرحله نسیان رسیده است. جایی که راجی کرمانی، اصطلاحاتی چون سرو آزاد، ماه، آفتاب، بزم عروسان، حجله آبنوس، دیو زاد. دد و دیو و اهریمن و غیر آنها میآورد، از استعاره مصرحه بهره میبرد و هدفش بزرگنمایی است. لازم است یادآوری کنم بیشتر استعارههای اغراقآمیز راجی از نوع مکنیّه هستند و نسبت استعاره مصرّحه به مکنیّه در این داستان کمتر است. به نمونههایی در این مورد دقّت کنید:
یکی سرو آزاد نوخیز دید
که طوبی از آن گشته لرزان چو بید
(حمله حیدری 223: 4655)
پس آنگاه آن ماه از خیمهگاه
خرامان بیامد به آوردگاه
(همان، 236: 5053)
سرو و ماه، هر دو استعاره مصرحه از قاسم (ع) هستند و همراه با اغراق.
که نوشی ز دست خدای جلیل
زند بوسه بر دست تو جبرئیل
(همان 247: 5377)
گرفتش جهانآفرین درکنار
تو گفتی جهانبان بگریید زار
(همان، 251: 5488)
توضیح اینکه ما در این پژوهش، عباراتی را که قدما کنایه پنداشتهاند ولی به نظر بزرگانی همچون شفیعی کدکنی و شمیسا باید آنها را از نوع استعاره شمرد، در ردیف استعاره آوردهایم:
خروشان سوی شاه دین بنگریست
بگفت و ز هر زخم آن خون گریست (همان، 249: 5449)
«خون گریستن»، کنایه نیست بلکه استعارهای است که شدت اشکریزی را به خونریزی مانند کرده است و این، یک بیان استعاری اغراقآمیز است.
نیز رجوع کنید به ابیات شماره: 4641 ـ 4642 ـ 4654 ـ 4658 ـ 4659 ـ 4669 ـ 4691 ـ 4709 ـ 4710 ـ 4757 ـ 4770 ـ 4772 ـ 4778 ـ 4788 ـ 4789 ـ 4793 ـ 4804 ـ 4817 ـ 4823 ـ 4843 ـ 4860 ـ 4865 ـ 4867 ـ 4882 ـ 4900 ـ 4904 ـ 4905 ـ 4940 ـ 4947 ـ 4948 ـ 4949 ـ 4951 ـ 4952 ـ 4953 ـ 5017 ـ 5058 ـ 5070 ـ 5071 ـ 5097 ـ 5121 ـ 5128 ـ 5131 ـ 5169 ـ 5173 ـ 5178 ـ 5179 ـ5199 ـ 5201 ـ 5203 ـ 5222 ـ 5261 ـ 5272 ـ 5274 ـ 5294 ـ 5311 ـ 5352 ـ 5354 ـ 5529.
بر اساس این پژوهش، تعداد ابیات دارای اغراق همراه با استعاره «65» مورد است که در مقایسه با کل ابیات حدود «7/6» و در مقایسه با ابیات اغراقدار حدود «9/14%» را نشان میدهد.
اغراق و اسناد مجازی
اِسناد مجازی بر اساس گفته دکتر شمیسا، اغتشاش در محور همنشینی زبان است که در علم بیان، ابواب مجاز و استعاره را در برمیگیرد. به زبان سنتی میتوان گفت اسناد مجازی، اسناد فعل به فاعل غیرحقیقی با اسناد صفت غیرمتعارف به موصوف و بهطورکلی اسناد هر مسندی به مسندٌالیه غیرطبیعی و غیرمتعارف است. راجی به یاری اسناد مجازی، زمین و زمان را به گریه و زاری درمیآورد. تیر از خم چرخ پیر میخروشد، جمله جهان آهنزدای میگردد، زمانه چشمگریان میگیرد و به گردون گردان شکست میآورد، خسرو خاوری خیره میگردد و ... .
راجی در اسناد مجازی، پوشیدگی استعاره و مجاز را در بطن آن بیان میدارد و بر بزرگنمایی سخن خود میافزاید بیشتر اسنادهای مجازی وی که با اغراق درآمیختهاند، بهصورت ترکیبی از آرایههای دیگر هستند. وی در این نوع کاربرد به تصاویر خود، حرکت و جنبش میدهد و با این کار تصویر و فضای شعری خود را از حالت جمود و خشکی بیرون میآورد. به چند نمونه دقّت کنید:
به گیتی از امروز تا رستخیز
بُوَد چشم دوران به من اشکریز (همان، 225: 4704)
ز بانگ دلیران و گَرد سپاه
نهان گشت در خاک، خورشید و ماه (همان، 230: 485)
خروشید شیپور و نالید نای
دل نه سپهر اندر آمد زجای (همان: 242: 5212)
بر او شش ره و هفت خرگه گریست
ز ماهی خروش آمد و مه گریست
(همان، 251: 5510)
نیز رجوع کنید به ابیات شماره: 4639 ـ 4640 ـ 4641 ـ 4642 ـ 4643 ـ 4644 ـ 4655 ـ 4660 ـ 4661 ـ 4680 ـ 4682 ـ 4684 ـ 4685 ـ 4688 ـ 4699 ـ 4705 ـ 4711 ـ 4712 ـ 4724 ـ 4731 ـ 4756 ـ 4776 ـ 4801 ـ 4810 ـ 4815 ـ 4820 ـ 4821 ـ 4822 ـ 4824 ـ 4825 ـ 4827 ـ 4834 ـ 4835 ـ 4836 ـ 4837 ـ 4838 ـ 4839 ـ4841 ـ 4847 ـ 4848 ـ 4849 ـ 4850 ـ 4854 ـ 4861 ـ 4863 ـ 4864 ـ 4869 ـ 4870 ـ 4872 ـ 4896 ـ 4906 ـ 4907 ـ 4936 ـ 4938 ـ 4939 ـ 4943 ـ 4944 ـ 4945 ـ 4950 ـ 4952 ـ 4953 ـ 4955 ـ 4956 ــ 4957 ـ 4959 ـ 5016 ـ 5033 ـ 5035 ـ 5039 ـ 5046 ـ 5047 ـ 5055 ـ 5056 ـ 5058 ـ 5064 ـ 5069 ـ 5070 ـ 5071 ـ 5122 ـ 5126 ـ 5135 ـ 5160 ـ 5164 ـ 5184 ـ5203 ـ 5205 ـ 5206 ـ 5207 ـ 5211 ـ 5242 ـ 5249 ـ 5271 ـ 5275 ـ 5301 ـ 5315 ـ 5316 ـ 5317 ـ 5318 ـ 5319 ـ 5320 ـ 5325 ـ 5354 ـ 5355 ـ 5358 ـ 5359 ـ 5363 ـ 5375 ـ 5391 ـ 5392 ـ 5406 ـ 5428 ـ 5431 ـ 5433 ـ 5438 ـ 5439 ـ 5448 ـ 5455 ـ 5457 ـ 5466 ـ 5487 ـ 5501 ـ 5520 ـ 5522 ـ 5535 ـ 5570 ـ 5573 ـ 5583 ـ 5584 ـ 5584 ـ 5587 ـ 5588 ـ 5591 ـ 5592 ـ 5593 ـ 5595 ـ 5596.
در این پژوهش، تعداد «140» بیت دارای اسناد مجازی توأم با اغراق وجود دارد که در مقایسه با کلّ ابیات داستان، حدود «5/14%» و در مقایسه با ابیات دارای اغراق، حدود «1/32%» را شامل میشود.
اغراق و تضاد
دکتر رجایی در تعریف تضاد میآورد: «دو معنی را که بینشان تقابل وتنافی باشد. خواه تقابل حقیقی، خواه تقابل اعتباری، مطابقه و تضاد گویند. تقابل هم اعمِ از تضاد باشد، مثل سواد و بیاض یا تضایف، مانند اُبوّت و بُنوّت و ... (رجایی، 1372: 337). تضاد بین دو کلمه، همیشه بُعد و دوری بین مواردی همچون مکان و زمان و حالت را نشان میدهد. اگر تضاد با اغراق و بزرگنمایی همراه باشد، بر ظرافت سخن گوینده خواهد افزود. راجی، از این نوع کاربرد بینصیب نمانده است:
بُوَد نور ما زیور آسمان
شده روشن از ما زمین و زمان
(همان، 238: 5093)
شب و روز بر من ز بس اشتیاق
بگرید شب هجر و روز فراق
(همان، 232: 4919)
و در بیت زیر که آمیختگی تضاد و تشبیه و اغراق بهخوبی آشکار است:
چو شب باد روز تو ای روزگار
تو را واژگون باد لیل و نهار
(همان، 254: 5595)
نیز این ابیات: 4683 ـ 4684 ـ 4705 ـ 4706 ـ 4756 ـ 4770 ـ 4801 ـ 4825 ـ 4827 ـ 4850 ـ 4859 ـ 4869 ـ 4906 ـ 4907 ـ 5016 ـ 5035 ـ 5057 ـ 5095 ـ 5121 ـ 5126 ـ 5203 ـ 5207 ـ 5242 ـ 5332 ـ 5359 ـ 5389 ـ 5392 ـ 5448 ـ 5521 ـ 5535 ـ 5585 ـ 5592 ـ 5593 ـ 5594.
بر اساس این پژوهش، تعداد ابیات دارای اغراق آمیخته با تضاد، «37» مورد است که در مقایسه با کلّ ابیات، حدود «8/3%» و در مقایسه با ابیات اغراق دار، «4/8%» را در برمیگیرد.
اغراق و کنایه
«کنایه در اصطلاح، آن است که لفظی را بگویند و از آن لازم معنی حقیقی اراده کنند به این شرط که اراده معنی حقیقی نیز جائز باشد.» (همایی، 1373: 205). عبارات کنایی که زیربنای آنها بر تشبیه و استعاره باشد با توجه به اینکه تشبیه و استعاره، زیربنای اغراقآمیز دارند، تصاویر اغراقآمیز ایجاد میکنند. در سخن راجی نیز در این داستان، نمونههایی از آمیختگی اغراق با کنایه ـ که در متن خود تشبیه یا استعاره را نیز دارند ـ دیده میشود.
مَلِک را شد ز شوکتش قدر، کم
شد از قامتش قامتچرخ، خم (همان، 223: 4642)
قامت چرخ خم شدن، یک عبارت کنایی اغراقآمیز همراه با استعاره میباشد.
نیِ خامه تا حشر در خون نشست
رُخم شد کبود و قلم، سرشکست (همان، 254: 5590)
سر قلم شکستن (شکسته شدن) یک عبارت کنایی اغراقآمیز است در بیان شدّت واقعه شهادت قاسم (ع)
به پایت در این رزمگه سرنهم
ز خون بر سر چرخ، افسر نهم
(همان، 227: 4776)
بر سر چرخ، افسر نهادن، عبارت کنایی توأم با اغراق و اسناد و استعاره است.
نیز رجوع به ابیات 4649 ـ 4677 ـ 4694 ـ 4709 ـ 4723 ـ 4787 ـ 4824 ـ 4843 ـ 4892 ـ 4899 ـ 5046 ـ 5361 ـ 5474 ـ 5595.
در این پژوهش، تعداد «17» بیت دارای اغراق همراه با کنایه است که در مقایسه با کلِ ابیات، حدود «7/1%» و در مقایسه با ابیات اغراقدار، حدود «8/3%» را شامل میشود.
اغراق معمولی
گاهی راجی، اغراق را بهگونهای به کار میبرد که خالی از هنرنمایی آرایههای دیگر ادبی است. به سخن دیگر، وی در برخی موارد، بهمقتضای کلام جایز ندیده است که سخن اغراقآمیز وی با دیگر صناعات ادبی همراه گردد. در این پژوهش، اغراقهای وی «اغراق معمولی» نامیده شده است. دکتر یحیی طالبیان در مقاله ارزشمند خود، اصطلاح نوساخته «اغراق خالص» را برگزیدهاند. به نمونههایی از این نوع اغراق در این داستان توجه نمایید:
که هر یک گه کینه و کارزار
برابر بُدی با هزاران سوار (همان: 244: 5279)
دو یار مرا کشت آن خردسال
که هر یک نبُدشان به گیتی همال (همان، 244: 5295)
سرِ تیغ او چونکه شد آشکار
سر از پیکر دشمن افتاد خوار (همان، 244: 5300)
هزاران اگر در تنم جان بُدی
کمین هدیه راه جانان بُدی (همان، 234: 4989)
و نیز نگاه کنید به این ابیات: 4635 ـ 4642 ـ 4663 ـ 4679 |ـ 4681 ـ 4691 ـ 4731 ـ 4751 ـ 4814 ـ 4846 ـ 4847 ـ 4852 ـ 4853 ـ 4854 ـ 4857 ـ 4862 ـ 4864 ـ 4871 ـ 4873 ـ 4874 ـ 4878 ـ 4879 ـ 4881 ـ 4894 ـ 4917 ـ 4926 ـ 4927 ـ 4928 ـ 4940 ـ 4941 ـ 4942 ـ 4946 ـ 4954 ـ 4958 ـ 5029 ـ 5030 ـ 5031 ـ 5057 ـ 5063 ـ 5065 ـ 5068 ـ 5074 ـ 5087 ـ 5090 ـ 5091 ـ 5104 ـ 5005 ـ 5117 ـ 5132 ـ 5134 ـ 5136 ـ 5137 ـ 5138 ـ 5139 ـ 5140 ـ 5172 ـ 5176 ـ 5182 ـ 5201 ـ 5205 ـ 5210 ـ 5211 ـ 5223 ـ 5237 ـ 5239 ـ 5241 ـ 5264 ـ 5268 ـ 5276 ـ 5277 ـ 5283 ـ 5301 ـ 5304 ـ 5313 ـ 5321 ـ 5332 ـ 5338 ـ 5338 ـ 5341 ـ 5341 ـ 5353 ـ 5363 ـ 5365 ـ 5386 ـ 5430 ـ 5432 ـ 5433 ـ 5434 ـ 5435 ـ 5436 ـ 5437 ـ 5444 ـ 5445 ـ 5446 ـ 5447 ـ 5453 ـ 5456 ـ 5465 ـ 5506 ـ 5508 ـ 5521 ـ 5548 ـ 5559 ـ 5572 ـ 5585.
در این پژوهش، تعداد اغراق معمولی یا خالص «107» مورد است که در مقایسه با کلّ ابیات، حدود (11%) و در مقایسه با ابیات اغراق دار، حدود «5/24%) را نشان میدهد.
اغراق و تلمیح
برخی اغراقهای راجی در این داستان مخصوصاً ابیاتی که در وصف شخصیت حضرت قاسم (ع)اند، برای بارز نشان دادن شخصیت ایشان و بزرگنمایی تصویر با تلمیح آراسته شدهاند. گفتنی است با عنایت به اینکه حضرت قاسم (ع) از خاندان عصمت و طهارت است و هرگونه اغراق و بزرگنمایی دربارهاش، بنابر عقیده شیعیان، رایج و جائز نیست، ما در این پژوهش جدا از عقیده خاصّ شیعیان، در مفهوم و بررسی کلّی و همه جانبه، موارد موجود را آوردهایم چراکه توصیفهای مجازی و ماورائی، اغراق را به وجود میآورند:
که ای تنگ میدان تو «مارأی»
صف جلوهگاهت، صف کبریا (همان، 224: 4678)
در این بیت عبارت «مارأی» به آیه شریفه «ما کَذَّبَ الفُؤادُ ما رأی» (آیه 11، سوره نجم) اشاره دارد و در توصیف ویژگی قاسم (ع) است.
در جریان وداع داماد با عروس، این سه بیت را بهصورت متوالی و توأم با تلمیح آمیخته با اغراق در توصیف شخصیت قاسم (ع)، آورده است.
خروشان چو آن آستین را گشود
به روحانیان، دست بیضا نمود
کلیم آنچه از نار سینا شنید
از آن آستین، چشم بیننده دید
ز هر رشتهای دست بیضا نمود
ز هر تارش اعجاز موسی نمود (همان، 236: 5031 ـ 5029)
و نیز این ابیات 4646 ـ 5093 ـ 5095 ـ 5123 ـ 5125 ـ 5127 ـ5346 ـ 5349 ـ 5350.
در این پژوهش، تعداد «13» بیت دارای اغراق همراه با تلمیح است که در این میان، در مقایسه با کلّ ابیات، حدود «3/1%» و در مقایسه با ابیات اغراقدار، حدود «9/2» را شامل میشود.
اغراق در فضاسازی (اغراق متوالی)
گاهی اغراقهای راجی در یک بیت خلاصه نمیشوند، بهطوریکه در توصیف قهرمانان یا رجزخوانیها یا وصف میادین نبرد و مواردی ازین قبیل، اغراقهای پیدرپی میآورد و مجموعهای از دیگر آرایهها نیز، این ابیات متوالی اغراقدار را همراهی میکنند. این توالی در توصیف، نوعی صحنهسازی اغراقدار را به وجود میآورد. این وجه بارز را میتوان از ویژگیهای شعر راجی شمرد. در اینگونه اغراقپردازیها، خواننده از لذّتی که از درک و دریافت شعر عایدش میگردد، بیشتر بهرهمند میشود. به نمونهای ازین نوع کاربرد در شعر راجی توجه نمایید:
چو پیکان کینه، تنش دوختی
نبی را زدل، آتش افروختی
نمودی چو خون از رخ خویش پاک
شدی روی زهرا پر از خون و خاک
چو چشمش پر از اشک خونین شدی
نبی را پر از خون جهانبین شدی
چو بستی ز خون بر رخ خود نگار
حسن را روان گشت خون از کنار (همان، 249: 5447 ـ 5444)
و نیز این ابیات: (4839 ـ 4834)، (4928 ـ 4926)، (4960 ـ 4936). (5043 ـ 5037)، (5082 ـ 5081)، (5167 ـ 5166)، (5217 ـ 5214)، (5320 ـ 5315)، (5385 ـ 5378)، (5415 ـ 5413)، (5439 ـ 5428)، (5596 ـ 5590).
تعداد ابیات دارای اغراق توأم با فضاسازی در این مقاله، حدود «90» مورد است که در مقایسه با کلّ ابیات داستان، حدود «3/9%» و در مقایسه با ابیات اغراقدار، حدود «6/20%» را نشان میدهد.
اغراق و تجاهلالعارف
«تجاهل، آن است که گوینده سخن، با وجود اینکه چیزی را میداند، تجاهل کند و خود را نادان وانمود نماید» (همایی، 1370: 286). دکتر سیروس شمیسا درباره رابطه اغراق و تجاهل میآورد: «ژرفساخت تجاهل عارف، تشبیه مضمر است که همواره با غلو همراه است» شمیسا، 1370: 86). در تجاهل، گوینده از وجود و اظهار چیزی یا صفتی یا حالتی نسبت بهطرف مقابل با وجود آگاهی، اظهار بیاطلاعی میکند و گاهی این اظهار بیخبری را با تشبیه یا اسناد همراه میسازد. معمولاً تجاهلالعارف در جملات پرسشیِ انکاری یا تأکیدی یا جملات منفی دیده میشود. در موضوع «راز و نیاز عروس و داماد» دو بیت زیر را تجاهلالعارف میتوان شمرد که از زبان دختر امام حسین (ع) به قاسم (ع) بیانشده است:
کسی زیر این پرده آبنوس
به گیتی زیدَ چو من نوعروس؟
ندانم کزان سو کرا یافتی
که از من چنین روی برتافتی (همان، 232: 4917 ـ 4916)
اغراق و تنسیقالصفات
تنسیقالصفات، یعنی آوردن صفات متوالی و پیدرپی برای یک اسم یا یک حالت و غیر آنها در این پژوهش، تنها مورد زیر یافت شد:
محمد نهادی، علی صولتی
حسین اعتضادی، علی شوکتی (همان، 237: 5060)
اغراق و مَثَل
گاهی بیان اغراقآمیز راجی همراه با مَثَل است. در بیان کین خواستن «ازرق شامی» از قاسم (ع) بیت زیر را میتوان شاهد آورد:
پسر چونکه خون پدر را نخواست
نهانی، نژادش ز مادر خطاست (همان، 241: 5192)
اغراق و پارادکس
گاهی راجی برای بیان اغراقآمیز خود، بیان پارادکس به کار میبرد. از این مورد، تنها بیت زیر یافت شد:
یکی را ز دل، ناله زار خاست
یکی نغمهاش گشت با ناله راست (همان، 231: 4877)
اغراق اساطیری یا آرکائیسمی
راجی در اغراق، گاهی باورهای اساطیری و افسانهای را همراه میسازد. در این پژوهش، سه بیت زیر یافت گردید:
بیارای بزم جم و رزم کی
وزان رزم و این بزم، بنواز نی (همان، 229: 4844)
به خون، سرخکن خسروانی عَلَم
از این باده، لبریز کن جام جم (همان، 230: 4851)
ز آب اندر افتاد ماهی به خاک
دل گاو بر چرخ شد چاکچاک (همان، 247: 5390)
بیت آخر اشاره دارد به عقیده پیشینیان مبنی بر اینکه زمین بر شاخ گاوی قرار دارد و آن گاو بر پشت ماهی در میان آبهاست (یاحقی، 1375: 361).
اغراق در مفهوم منفی
اغراق، معمولاً برای بیان ویژگیهای مثبت قهرمانان یا پدیدهها به کار میرود. راجی، زمانی که میخواهد شخصیت دشمن را بشناساند. از اغراق با بار معنایی منفی بهره میگیرد:
که هر کس که نزدیک آن لشکر است
روانش همیشه به دوزخ در است (همان، 238: 5118)
به بدخویی و تندی آن دیوزاد
بهتندی و تیزی زبان برگشاد (همان، 240: 5178)
تو گفتی ز دوزخ یکی اَهْرمن
درآمد، بپوشید خِفتان به تن (همان، 242: 5209)
و نیز این ابیات: 5175 ـ 5176 ـ 5199 ـ 5203 ـ 5222
در این پژوهش، تعداد «8» بیت، این نوع اغراق رادارند که در مقایسه با کلّ ابیات داستان، حدود «8/0» و در مقایسه با ابیات دارای اغراق، حدود «(8/1%» را شامل میشود.
اغراق ترکیبی
این عنوان را نویسنده، برای اغراقهایی برگزیده است که مجموعهای از صناعات ادبی (حداقل، سه مورد) در ساخت و پرداخت اغراق نقش داشتهاند راجی، در ابیات از اغراقهای ترکیبی متعددی بهره میبرد؛ گاهی تشبیه و استعاره را همراه میسازد و گاهی تضاد و کنایه و اسناد را در هم میآمیزد. اغراق از اینگونه، نشاندهنده اوج هنر و بلاغت شاعری چون راجی است که تزاحم آرایهها و صناعات ادبی، نهتنها زیبایی شعر او را دچار مشکل نمیسازد بلکه در میان اقران بر درخشندگی و برجستگی سخن وی میافزاید و به شعر و سروده وی در محور افقی انسجام و وسعت خیال بیشتری میبخشد. نمونههایی از این کاربرد:
گه این نُه سراپرده چرخ دون
ز سیمای او گشت سیماب گون (همان، 223: 4639)
در این بیت آمیختگی اغراق و استعاره و تشبیه مشهود است.
زچشمش روان گشته سیلاب خون
رخ لالهگونش شده سیمگون (همان، 223: 4659)
آمیختگی اغراق با تشبیه و استعاره در این بیت آشکار است.
ز خونم جهان، اندر آید به جوش
شود آسمان و زمین، پر خروش (همان، 225: 4705)
آمیختگی اغراق با تضاد در این بیت نمایان است.
و نیز رجوع کنید به این ابیات: 4639 ـ 4641 ـ 4642 ـ 4644 ـ 4646 ـ 4655 ـ 4684 ـ 4885 ـ 4688 ـ 4709 ـ 4731 ـ 4751 ـ 4776 ـ 4824 ـ 4825 ـ 4827 ـ 4843 ـ 4847 ـ 4850 ـ 4854 ـ 4859 ـ 4864 ـ 4869 ـ 4906 ـ 4907 ـ 4952 ـ 4953 ـ 4959 ـ 5016 ـ 5029 ـ 5030 ـ 5031 ـ 5035 ـ 5046 ـ 5057 ـ 5058 ـ 5068 ـ 5069 ـ 5070 ـ 5071ـ 5074 ـ 5093 ـ 5095 ـ 5121 ـ 5126 ـ 5127 ـ 5128 ـ 5176 ـ 5201 ـ 5203 ـ 5205 ـ 5207 ـ 5242 ـ 5301 ـ 5311 ـ 5332 ـ 5346 ـ 5349 ـ 5350 ـ5352 ـ 5354 ـ 5359 ـ 5363 ـ 5365 ـ 5392 ـ 5433 ـ 5448 ـ 5521 ـ 5535 ـ 558 ـ 5592 ـ 5593 ـ 5594 ـ 5595.
در این پژوهش، تعداد «77» بیت اغراق ترکیبی وجود دارد که در مقایسه با کلّ ابیات، حدود «9/7%» و در مقایسه با ابیات اغراقدار، حدود «6/17%» را شامل میشود.
نتیجهگیری
بهطور خلاصه میتوان گفت که راجی در داستان قاسم (ع)، درخشندهترین و برجستهترین صحنههای رزم و بزم و رجزخوانی و وصف قهرمانان را با صنعت بدیعی اغراق بهگونهای هنرمندانه، زینت داده و در این میان، آمیختگی اغراق وی با عناصر بیانی و بدیعی دیگر، به سخن وی عمق و وسعت بخشیده است، تا آنجا که بیشتر اوقات، طرز سخن وی را به طرز سخن فردوسی نزدیک نموده است. بهکارگیری اغراق در کلام وی نهچنان است که کلام وی را دچار تعقید و دشواری کند بلکه وی با زبان نرم و بلیغ حماسی/ روایی خود، زیبایی شعرش را دوچندان نموده است و از این نظر در میان حماسهسرایان دینی، ممتاز و برجسته گردیده است. از اینرو شاید بتوان وی را «فردوسی ثانی» نامید. اگر نتایج این پژوهش را بهعنوان حجم نمونه، به کلّ اثر راجی تعمیم دهیم، راه خطایی نرفتهایم.
نتایج یافتههای این پژوهش، با بیان تحلیل آماری بهصورت کلّی بدینصورت است: اغراق دارای اسناد مجازی با بالاترین کاربرد (140 مورد) در رتبه اول قرار دارد و بعد از آن، اغراق معمولی با «106» مورد و اغراق دارای استعاره با «65» مورد و اغراق همراه با تشبیه با «48» مورد و اغراق دارای تضاد با «37» مورد و اغراق دارای کنایه با «17» مورد و اغراق دارای تلمیح با «13» مورد و ... در مرتبههای بعدی قرار دارند. کمترین نوع کاربرد مربوط به اغراق از نوع تجاهلالعارف و پارداکسی و مَثَل بود. کلّ ابیات این داستان «965»، مورد و کلّ ابیات اغراقدار «436» مورد بود که نشان میدهد در حدود «1/45%» ابیات این داستان دارای اغراق بودهاند. امید است این پژوهش معیاری برای دیگر پژوهندگان در پژوهشهای مشابه بوده باشد.
منابع
کتابها
1.بدوی طبانه، احمد، علمالبیان، قاهره، دراسه تاریخیه (بیتا).
2. راجی کرمانی، ملّا بمانعلی، حمله حیدری راجی، تصحیح دکتر یحیی طالبیان و دکتر محمود مدبّری، چاپ اول، کرمان، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان، 1379.
3. ربیعیان، محمدرضا، «حماسه» فرهنگنامه ادب فارسی، چاپ اول، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376.
4. رجایی، محمدخلیل، معالمالبلاغه در علم معانی و بیان و بدیع، چاپ سوم، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، 1372.
5. رزمجو، حسین، قلمرو ادبیات حماسی ایران، چاپ اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی 1381.
6. شفیعی کدکنی، محمدرضا، صور خیال در شعر فارسی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات آگاه. 1372.
7. شمیسا، سیروس، انواع ادبی، چاپ دهم (ویرایش سوم)، تهران، انتشارات فردوس، 1383.
8. شمیسا، سیروس، بیان، چاپ اول، تهران، انتشارات فردوس، 1370.
9. شمیسا، سیروس، نگاهی نو به بدیع، چاپ هشتم، تهران، انتشارات فردوس، 1375.
10. صفا، ذبیحالله، حماسهسرایی در ایران، چاپ سوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1352.
11. فتوحی، محمود، بلاغت تصویر، چاپ دوم، تهران، انتشارات سخن، 1389.
12. کزازی، میرجلالالدین، رؤیا، حماسه، اسطوره، چاپ اول، تهران، نشر مرکز، 1372.
13. خوسفی، ابنحسام، تازیان نامه پارسی، به تصحیح حمیدالله مرادی، چاپ اول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1382.
14. همایی، جلالالدین، معانی و بیان، به کوشش ماهدخت بانو همایی، چاپ دوم، تهران، نشر هما، 1373.
مقالهها
1. دانشور، حکیمه، «مقایسه تطبیقی دو حمله راجی کرمانی و باذل مشهدی»، رشد آموزش زبان و ادبفارسی، 1392، شماره 105، صص 33 ـ 32.
2. شفیعی کدکنی، محمدرضا، «انواع ادبی در شعر فارسی»، مجلّه خرد و کوشش، 1352، شماره 11 و 12، صص 119 ـ 96.
3. شمشیرگرها، محبوبه، «بررسی سبکشناسانه حماسههای دینی در ادب فارسی»، تاریخ ادبیات، 1389، شماره 64، صص 35 ـ 11.
4. طالبیان، یحیی «آمیختگی اغراق با شگردهای بیانی در شعر فردوسی»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، 1380، شماره 158 و 159، صص 222 ـ 205.
5. صادقیان، محمدعلی، «بیان حماسی در منظومه حیدری». کرمان، 1380، مندرج در مقالات بزرگداشت راجی کرمانی.
6. فضیلت، محمود. «سبکشناسی حمله حیدری ملا بمانعلی راجی کرمانی»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران، 1379، شماره 156، صص 380 ـ 361.
7. نجاریان، محمدرضا، «زیباییشناسی بلاغی در حمله حیدری راجی کرمانی». سبکشناسی نظم و نثر (بهار ادب)، 1394. سال هشتم، شماره 30، صص 199 ـ 179.