درس نگارش درسی است برای خلاق بودن و خلاق شدن، و اصلاً نوشتن یعنی خلاقیت.
ارتباط بین انسانها فقط شفاهی نیست بلکه بهصورت نوشتاری نیز هست. درس انشا بسیار مهم است ولی متأسفانه به آن اهمیت داده نمیشود. با نگاهی به برنامه درسی مدارس سایر کشورها درمییابیم که درس نگارش یا انشا بسیار اهمیت دارد و از اصلیترین درسها به شمار میرود.
سال گذشته چند دانشآموز داشتم که هر وقت حضور و غیاب میکردم، در کلاس حاضر نبودند. بعد از پیگیری، متوجه شدم که به دلیل مشکلاتی نمیتوانند به مدرسه بیایند و در کلاسها شرکت کنند. پس از مدتی، مشکلات آنها برطرف شد و به مدرسه آمدند اما بهراحتی کلاس درس فارسی و نگارش، بهویژه زنگ انشا، را با این گمان که درس مهمی نیست نادیده میگرفتند و تلاش میکردند سایر درسهای عقبماندهشان را جبران کنند. جالب اینکه یک بار به همراه دبیر ریاضی پیش من آمدند و همکار محترم با بیان اینکه زنگ فارسی و انشا نیازی به جبران ندارد، بر رفتار این دانشآموزان صحه گذاشت. متأسفانه این رویه در آموزشوپرورش وجود دارد. سؤالی که در این میان مطرح میشود این است که فارغالتحصیلان ما تا چه حد قادرند با نوشتن یک نامه، درخواست و ... با دیگران ارتباط صحیح و سالم برقرار کنند و اصولاً نظام آموزشوپرورش در نیل به این هدف تا چه میزان موفق بوده است.
بهمنظور سنجش نظرات دانشآموزان در این زمینه از آنها خواستم کتاب فارسی و نگارش پایه خودشان را نقد و بررسی کنند.
بعد از امتحانات دیماه (ترم اول) سال گذشته، با توجه به آشنایی دانشآموزان با تکنیکهای نگارشی که تا آن زمان فرا گرفته بودند، از آنان خواستم که برای درس نگارش درباره این موضوع بنویسند: «اگر شما نویسنده کتاب فارسی و نگارش پایه دهم بودید، این کتاب را چگونه مینوشتید؟»
مسلماً درس نگارش در ایجاد نظم فکری دانشآموزان نقش بسزایی دارد و آموزش صحیح آن باعث میشود که آنها خود را مورد تجزیهوتحلیل قرار دهند. در عین حال، توانمندی فراگیرندگان در نگارش موجب تقویت شخصیت و ارتقاء ارتباطات اجتماعی آنان میشود. انتظار میرود که دانشآموز سال دهم علاوهبر آشنایی با تعریفها، اصطلاحات و مفهوم واژهها، مثلها و معانی شعر بتواند تمرینها و فعالیتهای نگارشی مرتبط را بهخوبی انجام دهد. پس، موضوع فوق را برای نگارش در نظر گرفتم و تأکید نمودم که با بررسی موشکافانه کتاب فارسی (پایه دهم هنرستان فنیـ حرفهای) نظرشان را بهطور دقیق بنویسند. بعد از جمعآوری نوشتههای دانشآموزان، از مطالعه آنها نکات زیر به دست آمد (از درج موارد مشابه پرهیز شده است).
اگر من به جای نویسنده کتاب بودم،
1. بخش نگارش را با مضمون و تکنیکهای نگارشی بیشتری در کتابی جداگانه میآوردم و درواقع، فارسی و نگارش را به شکل دو کتاب مجزا در اختیار دانشآموزان قرارمیدادم. در نتیجه، زمان بیشتری به این درس اختصاص مییافت و درس نگارش با نظم و ساماندهی بهتری پیشرفت میکرد.
2. به جزئیات و تصاویر کتاب بیشتر توجه میکردم؛ مثلاً از نقش و تأثیر رنگها غافل نمیشدم و به رنگآمیزی و تصاویر کتاب دقت بیشتری میکردم.
3. از داستانهای پندآموزی که در ارتباط با همسالان ماست و در آنها از اراده و پشتکار و رنج و امید سخن میرود، بیشتر استفاده میکردم.
4. از مطالب لذتبخشی که موجب شیرینی و جذابیت درس و کلاس میشود، استفاده میکردم؛ برای مثال، جهت ایجاد نشاط در کلاس، در لابهلای درسها، متون کوتاه ادبی با مایه طنز قرار میدادم.
5. از روایتهای جنگی، رزم و حماسه بهصورت شعر یا متن کمتر استفاده میکردم و به جای آن شعرها و داستانهای پندآموز بیشتری در کتاب قرار میدادم.
6. حداقل یک صفحه شعر از یکی از زنان شاعر برجسته کشورمان در کتاب میگنجانیدم.
7. بخش فارسی را در هر پایه تحصیلی به معرفی زندگی و آثار چند شخصیت ادبی برجسته اختصاص میدادم؛ برای مثال، در پایه دهم دانشآموزان را با زندگی و آثار یک شاعر برجسته کشورمان، مثلاً فردوسی، و چند شخصیت ادبی دوره معاصر و در پایه یازدهم، دوازدهم و ... با زندگی و آثار دیگر شخصیتهای ادبی مهم آشنا میکردم.
8. در کتاب از اشعاری استفاده میکردم که لازم نباشد دانشآموزان وقت زیادی را برای حفظ کردن معانی آنها صرف کنند. به عبارت دیگر، اشعاری را که بازشناسی کلمهها و درک معنیشان راحتتر باشد، مورد توجه قرار میدادم؛ زیرا در مواردی دانشآموز مجبور است حتی معنی شعرها را هم مجدداً معنی کند.
9. محل قرار گرفتن واژهنامه را تغییر میدادم و به جای انتهای کتاب، آن را در پایان هر درس قرار میدادم؛ زیرا در این صورت، معنای لغات آسانتر در ذهن دانشآموز نقش میبندد و در خاطرش میماند.
10. قسمتهای مربوط به ارزشیابی نگارش را حذف میکردم؛ زیرا عملاً در کلاس وقت نمیشود که ارزشیابی از نگارش را انجام دهیم. درواقع، ناکافی بودن زمان مانع ارزیابی میگردد.
11. در کنار مثلها، صفحاتی از کتاب را به داستانهای کوتاه نیمهتمام اختصاص میدادم و از دانشآموزان میخواستم که آنها را با تکیه بر ایده و فکر خود به پاپان ببرند؛ زیرا درس انشا تنها فرصتی است که دانشآموز برای نوشتن در اختیار دارد و نوشتن در گرو خلاقیت ذهنی و مستلزم تجزیهوتحلیل و تفکر و رشد فهم دانشآموز است.
12. برای اینکه قوه تفکر و دقت دانشآموزان را تقویت کنم، نمونههای کوتاهی از انواع قالب و سبک انشا را در کتاب میآوردم .
13. در قسمتهایی از کتاب صفحاتی را بدون مشخص کردن موضوعی خاص قرار میدادم و از دانشآموزان میخواستم آنچه را در ذهن دارند و به آن میاندیشند، در آن صفحهها بنویسند. به این ترتیب، دانشآموزانی که از تخیل قوی و قوه فکری بهتری برخوردارند، زودتر شناسایی میشوند؛ ضمن اینکه این کار به شکوفایی استعداد نوشتن آنان کمک میکند.
14. برای جذاب شدن درس انشا، صفحهای را به معرفی منابعی برای کار در زنگ انشا اختصاص میدادم و از دانشآموزان میخواستم که یکی از کتابهای داستانی کوتاه را انتخاب و پس از مطالعه، خلاصه آن را در کلاس برای سایر دانشآموزان تعریف کنند. این شیوه نهتنها ضعف خواندن و بیان کردن آنها را از بین میبرد بلکه بر گنجینه لغاتشان میافزاید.
15. یکی از درسهای نگارش را آموختن روش صحیح مطالعه و تفکر منطقی به دانشآموزان قرار میدادم.
16. آموزش صحیح شیوه یادداشتبرداری را هم بهعنوان یکی از درسهای نگارش میآوردم. چون وقتی دانشآموز بداند که استفاده از احادیث و سخنان بزرگان دین و ادب به ارزش نوشتهاش میافزاید و باعث جلب توجه همکلاسیهایش میشود و علاوهبر آن تحسین و نمره خوب معلم را به همراه دارد، میکوشد ضمن مطالعه، از چنین مطالبی یادداشت بر دارد و برای زیبا کردن مطلب خود از آنها استفاده کند. بنابراین، گنجاندن مبحث یادداشتبرداری در درس نگارش را خالی از اهمیت نمیدانم.
کلام آخر
در دنیای مدرن به نگارش و انشانویسی که از متعالیترین مراحل آموختن زبان مادری است، توجه زیادی میشود و برای نوشتن انشا دستورالعملهای گامبهگام موجود است که اگر در کلاسهای درس اجرا شوند، انشا نیز جزء درسهای دلچسب و شیرین خواهد شد. واقعیت این است که ما دانشآموز را برای ارتباط اجتماعی آماده میکنیم و زبان نگارش را به او میآموزیم، به او تمرین میدهیم برای اینکه مسائل خود را حل کند، بتواند فکر کند و از محیط بیرون از خود، شناختی برونگرایانه داشته باشد. در عین حال، او را برای آفرینش و نویسندگی خلاق آماده میسازیم و به او کمک میکنیم تا آنچه را در درون دارد، با بیانی خلاق متجلی سازد. پس باید کتاب درسی را بهگونهای طراحی کنیم که این انتظارات را برآورده سازد. من بر این باورم که باید به این درس نگاه ویژهای شود تا زنگ انشا بتواند زمینه ظهور و بروز عواطف انسانی باشد و خواستهها، تمایلات، اندیشهها و عواطف را به سادهترین شکل انتقال دهد. توجه داشته باشیم که زنگ انشا تمرین خوبی برای خوب نوشتن، خوب اندیشیدن و خوب سخن گفتن است و این همه موجب تقویت اعتمادبهنفس، قدرت تفکر، خلاقیت و استقلال در دانشآموزان میشود.