چکیده
مرکبهای اتباعی ترکیبهایی هستند که بر اثر تکرار قسمتی از پایه ساخته میشوند. در این ترکیبها، بخش مکرر معنی ندارد و هیچگاه به تنهایی به کار نمیرود. این واژگان در زبان گفتاری مردم متداول است و در دوران اخیر، در برخی متون نظم و نثر، بهویژه داستانهایی که به زبان عامیانه نوشته شدهاند، به کار رفته است. در این پژوهش با رویکرد تاریخی و روش توصیفی، پیشینه کاربرد مرکبهای اتباعی (اتباع مهمل) در متون نثر و نظم فارسی را واکاوی کردهایم.
طبق یافتههای این پژوهش، پیشینه کاربرد مرکبهای اتباعی در زبان فارسی به قرن اول هجری قمری و در متون نظم و نثر فارسی به قرن چهارم هجری میرسد. البته این ترکیبها تا قرن سیزدهم هجری، تنوع و فراوانی چندانی نداشتند و به ندرت در متون فارسی دیده میشوند. در قرن سیزدهم، کاربرد این ترکیبها در زبان و ادب فارسی، بهویژه آثار داستانی، با مایههای طنز و هزل فزونی یافت و ترکیبهای جدیدی به دایره واژگان فارسی افزوده شد.
مقدمه
مرکبهای اتباعی بر اثر تکرار قسمتی از پایه ساخته میشوند. در این ترکیبها بخش مکرر به خودی خود هویتی مستقل ندارد، هیچگاه به تنهایی به کار نمیرود و همیشه به پایهای نیازمند است. در کتابهای دستور، این نوع ساختها را اتباعی نامیدهاند و بخش مکرر را به سبب آنکه معنایی ندارد، لفظ مهمل خواندهاند. بر خلاف واژگان مترادف که در معنی به هم نیازی ندارند و مغایر یکدیگرند، در تابع لفظ دوم معمولاً فاقد معنی روشن است و هر گاه بیمتبوع استعمال شود، مفید چیزی نخواهد بود. این واژگان در زبان گفتاری مردم متداول است. همچنین، در برخی متون نظم و نثر، بهویژه داستانها، که به زبان عامیانه نوشته شدهاند به کار رفته است در این مقاله، پیشینه کاربرد مرکبهای اتباعی (اتباع مهمل) در زبان و ادب فارسی بررسی میشود.
واژگان مرکب اتباعی در آثار منثور فارسی
به گفته پژوهشگران، انواع ترکیبها در زبان سانسکریت و آثار برجای مانده به این زبان، از جمله کتاب اوستا، دیده میشود. «از آنجا که در زبان سانسکریت و کتاب اوستا ترکیبات مزدوج بدون هیچ حرف ربطی بین آنها و جداگانه نوشته میشوند، صورت آنها مرکب نیست و در نتیجه، تشخیص واژگان مرکب از غیرمرکب دشوار است» (ذاکری، 1381: 138 ـ 137). در زبان پهلوی نیز انواع اسمهای مرکب، برای مثال «روز شبان»، دیده میشود اما این ترکیبها مرکب اتباعی نیستند. در ارداویرافنامه واژه «رودگ بودگ» ذکر شده است که ممکن است اتباع باشد اما وجود این واژه به معنی کاربرد اتباع در زبان پهلوی نیست؛ زیرا کتاب ارداویرافنامه در قرن سوم نوشته شده و ممکن است تحتتأثیر فارسی دری این واژه به کتاب راه یافته باشد (همان: 139).
بعد از فتح ایران به دست مسلمانان، بیشتر آثار علمی، ادبی و تاریخی به زبان عربی نوشته شد و تا قرن چهارم هجری قمری آثار مکتوب فارسی برجای نماند.
دومین سند درباره پیشینه اتباع در زبان و ادب فارسی، روایت ابن خرداذبه در کتاب مسالک و ممالک (تألیف شده در سال 232 ه.ق) است. به گفته ابن خرداذبه، ابوالینبغی شاعر ایرانی عربی سرا در دربار عباسیان، در افسوس خرابی سمرقند چنین سرود: «سمرقند کند مند بزینت کی افکند/ از تاچ ته بهی همیشه ته خهی» (ابن خرداذبه، 1371: 28). طبق این روایت، استفاده از ترکیبهای اتباعی در زبان فارسی به قرن دوم هجری میرسد.
«با آغاز قرن چهارم و تحتتأثیر گرایشهای شعوبیگری، نویسندگان و شعرای ایرانی به نوشتن و سرودن به زبان فارسی روی آوردند و آثار ماندگاری برجای گذاشتند. نخستین متن فارسی دری برجای مانده از قرن چهارم هجری قمری، مقدمه شاهنامه ابومنصوری به قلم ابومنصورالعمری نوشته شده به سال 346 هجری قمری است. در این مقدمه کوتاه واژگان مترادفی چون «پاداش و بادافراه، دلیری و شوخی، داد و بیداد، پند و اندرز» به کار رفته است» (کشاورز، 1371: 45، 44، 43، 46) که شاید بتوان از آن میان، واژه «داد و بیداد» را نوعی ترکیب اتباعی به شمار آورد.
از جمله متون فارسی قرن پنجم هجری قمری زینالاخبار نوشته گردیزی است. در این کتاب، واژگان مترادف و ترکیبهای عطفی فارسی و عربی به کار رفته اما تعداد مترادفها بسیار کم است؛ برای مثال: «فسق و فجور، پارسا و خویشتندار، تضریب و تحریش، ظفر و فیروزی، مطیع و منقاد، ساو و باژ» (1363: 34، 210، 163، 188، 397، 401، 395، 590، 70، 77، 86) از مرکبات اتباعی، ترکیب «تار و مار» درکتاب به کار رفته است (همان: 396). تاریخ بیهقی دیگر اثر منثور فارسی از قرن پنجم است. در این کتاب ترکیبها و متردافهای فارسی و عربی در کنار واژگان مرکبی چون «دوگان دوگان» و «یکانیکان» (همان: 260) به کار رفتهاند اما از مرکبهای اتباعی در آن استفاده نشده است. لغت فرس نخستین لغتنامه فارسی تألیف اسدی طوسی در قرن پنجم است. در این لغتنامه بدون اشاره به واژه اتباع و ارائه تعریفی از آن، با استناد به اشعار شعرا، برخی از مرکبهای اتباعی نام برده و معنی شده است؛ برای مثال: «تف و تاب، شیب و تیب، تباه و تبت، تند و خوند».
در کتاب اسرارالتوحید، از متون فارسی قرن ششم هجری قمر، ترکیبهایی به کار رفته است که واژگان مرکب اتباعی را در ذهن تداعی میکنند؛ برای مثال، «ماه و جاه، سر و کار، صافی وافی، های و هوی» (همان: 23، 26، 174، 175، 152، 161). همچنین دو واژه «فلان» و «بهمان» که از مرکبهای اتباعی است، جداگانه در کتاب به کار رفته است (همان: 228). در دیگر آثار تاریخی که در قرن ششم به فارسی ترجمه شدهاند نیز برخی مرکبهای اتباعی به کار رفته است.
در تاریخ گزیده از آثار منثور قرن هفتم هجری قمری، ترکیبهای «شر و شور»و «شور و شوق» (مستوفی، 1364: 116، 622، 24) دیده میشود. در نامهها و منشآت جامی، از آثار منثور فارسی قرن نهم هجری، ترکیبهای عطفی و مترادفهای فارسی و عربی بسیاری به کار رفته است اما هیچ یک از آنها مرکب اتباعی نیست.
در کتاب مرآت واردات که در قرن یازدهم تألیف شده است، ترکیبهایی شبیه مرکبهای اتباعی «دید و وادید، کار و بار، گل و لای، پس پشت» (شفیع طهرانی، 1383: 83 ، 88 ، 137، 93 ، 133) به کار رفته است. همچنین در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی ترکیبهای «قلع و قمع، قلاع و بقاع، غزا و جهاد، تأخیر و تعویق، عاری و عاطل، احمال و اثقال، حرب و ضرب، رنود و اوباش» دیده میشود (اسکندربیگ منشی، 1377: 1/137، 158، 193، 195، 366).
در تاریخ عالم آرای نادری از آثار منثور قرن دوازدهم هجری قمری، افزون بر ترکیب «هرج و مرج» (مروی، 1364: 2/ 482) که از اتباع به شمار میآید، مترادفهای عربی و ترکیبی بسیاری به کار رفته است. برخی از این مترادفها به واژگان اتباعی شباهت دارند:«رتق و فتق، فتور و نفور، دفع و رفع، خار و خسک، وعد و وعید، فراز و نشیب، تاب و تب، جزع و فزع، زیب و زینت، زاغ و زغن، رعایا و مرایا، اقمشه و امتعه» (همان:2/487، 516، 568، 572، 504، 579، 661، 750، 617، 679، 569).
از دوره قاجار انواع متون ادبی، تاریخی به زبان فارسی بر جای مانده است؛ از جمله کتاب تاریخ نو، نوشته شده به سال 1267 هجری قمری. در این کتاب، واژگان مرکب«های و هوی، لفت و لیس» (جهانگیر میرزا، 1384: 53، 65) در کنار مترادفهای فارسی، عربی و ترکیبی به کار رفته است. همچنین، در کتاب روزنامه خاطرات عینالسلطنه، در روز نگاشت وقایع سال 1313 ق، واژه «پول مول» «چرند پرند» و «بچهمچه» (1379: 1/877؛ 3/1941؛ 5/3657؛ 6/4802) به کار رفته است. افزون بر آن، ترکیبهای «شش و بش» ، «هرج و مرج»، «آب و تاب»، «رتق و فتق»، «آلاف و الوف»، «هارت و پورت» نیز دیده میشود (1379: 1/877؛ 871؛ 3/1804، 1834، 1856؛ 1858؛ 1941؛ 4/2857). دیگر اثر مهم این دوره، کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی در ایران است که میرزا حبیب اصفهانی آن را در اواخر قرن 12 یا اوایل 13 هجری قمری به فارسی ترجمه کرده است. مترجم کتاب، افزون بر واژگان مترادف و تعابیر گفتاری که در سراسر کتاب به کار برده، از مرکبهای اتباعی بسیاری نیز استفاده کرده است؛ واژگانی چون «شپاشاپ، پی و پاک، قبل و منقل، خرت و پرت، جوی و جر، کج و مج، آل و آشغال (موریه، 1351: 69، 35، 31، 171، 186 ـ 170).
از دیگر آثار این دوره، سیاحتنامه ابراهیم بیگ نوشته زینالعابدین مراغهای است. در این کتاب، مرکبهای اتباعی به ندرت به کار رفتهاند. این واژگان معمولاً در هنگام نقل سخنان شخصیتهای کتاب بازگو میشوند؛ برای مثال، واژه «پول و مول» از زبان حاجی ملامحمدعلی، یکی از شخصیتهای داستان، نقل میشود (مراغهای:47).
در انقلاب مشروطه علاوه بر نظام سیاسی کشور، ادب فارسی نیز دگرگون شد. یکی از جلوههای این تحول، تغییر سبک نوشتاری نویسندگان فارسی زبان است. در این دوران به دلیل افزایش روزنامهها، سادهنویسی، فارسینویسی و پرهیز از کاربرد بیحد واژگان عربی بهخصوص در میان روزنامهنویسان رواج یافت. بیان مشکلات کشور در قالب طنز موجب عامیانه و گفتارینویسی برخی از نویسندگان شد و بسیاری از تعابیر و واژگان گفتاری به زبان نوشتاری وارد شدند. در کتابهای تاریخی این دوره، مترادفنویسی متداول است اما به علت جدی بودن مضمون کتابها، مرکبهای إتباعی به کار نرفته یا به ندرت به کار رفتهاند.
دهخدا در مقالاتی با نام چرندوپرند که با امضای دخو، خرمگس و ... در روزنامه صوراسرافیل در فاصله سالهای 1277 تا 1278 هجری شمسی نوشته، مرکبهای اتباعی بسیاری به کار برده است؛ از جمله: «شلوق و پلوق، انشر و منشر، شل و پر، له و لورده، ورجه وورجه، دکتر مکتر، هپلهپوت، خاک و خل، لات و لوت، چین و چگل، های و هوی، شارت و شورت، پرت و پلا، عقل و مقل (دهخدا، 1372: 1/10، 43، 112، 137، 138، 147، 148).
«در نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ آمده» اثر حسن مقدم، که در اواخر قرن 13 هجری شمسی نوشته و در سال 1301 شمسی اجرا شده است، علاوه بر واژگان خارجی و تعابیر عامیانه و گفتاری، از مرکب اتباعی «مِتود پِتود» استفاده شده است. نویسنده از واژهای انگلیسی، ترکیب اتباعی ساخته است»(مقدم، 1373: 189).
در داستانهای جمالزاده که تبلور زبان عامه مردم است، واژگان گفتاری و عامیانه، به ویژه مرکبهای اتباعی، بسیار دیده میشود. تعداد مرکبهای اتباعی، بسته به حجم و محتوای داستان، کم یا زیاد میشود. در داستانهایی که در آنها از زبان مردم عامه سخنانی بازگو میشود، تعداد این واژگان بیشتر است.
تهران مخوف از جمله رمانهای اجتماعی است که در سال 1303 منتشر شد. با وجود مضمون و لحن جدی داستان، در این کتاب نیز برخی مرکبهای اتباعی مانند «لات و لوت، شسته و رفته». به کار رفته است. از این مرکبها بیشتر در گفتوگوهایی که میان شخصیتهای داستان رد و بدل شده، استفاده شده است. افزون بر مرکبهای اتباعی، مترادفهای فارسی و عربی نیز در کتاب دیده میشود (شفیق کاظمی، 1390: 1/30، 24، 23، 18، 17، 16، 14، 33، 36، 39).
واژگان مرکب إتباعی در آثار منظوم فارسی
پیشینه واژگان مرکب إتباعی در آثار منظوم به قرن چهارم هجری قمری میرسد. این واژگان در اشعار برخی شعرای فارسی سرا به کار رفته است.
نخستین شاعری که واژگان مرکب إتباعی در اشعار وی دیده میشود، رودکی (د.329ق) است. در اشعار او ترکیبهای «لکوپک»، «شکستمکست» و «شیب و تیب» به کار رفته است. در اشعار فردوسی (د. 397ق)، دیگر شاعر قرن چهارم نیز ترکیبهای «تال و مال»، «تار و تور»، «تک و پوی»، «آشیب و شیب» و «کندمند» دیده میشود. در همین قرن، ابوشکور بلخی ترکیب «داس و دلوس» را در شعرش به کار برده است.
مرکبهای إتباعی در اشعار شعرای قرن پنجم، ششم، هفتم و هشتم هم قابل جستوجوست. برای مثال، ترکیب «کندمند» در شعر ناصرخسرو (د.ق) و اسدی طوسی، ترکیبهای «کژمژ»، «تار و مار» و «ترت و مرت» در اشعار سنایی (د. 545 ق)، ترکیبهای «تک و تاز»، «تک و پوی» و «شیب و بالا» در اشعار عطار (د. 627 ق)، ترکیب «چیز و لیز» در شعر انوری (د. حدود 583 ق) و ترکیب «تف و تاب» در شعر کسایی به کار رفته است.
از شعرای طنزپرداز اواخر دوره قاجار، اشرفالدین قزوینی (د. 1312ش) در روزنامه «نسیم شمال» ترکیبهای «آخ و واخ، لات و لوت، مست و ملنگ، کتکات و کتکوت، شنگول و منگول، دریوری، لهو و لعب، شیک و قشنگ، داد و بیداد» (قزوینی، 1385: 172، 177، 185، 289، 222، 584، 224) و میرزاده عشقی (د. 1303 ش) ترکیبهای «شندر پندر»، «جیر و ویر» و «دری وری» را به کار برده است.
نتیجه
بررسی انجام شده نشان داد که کاربرد ترکیبهای اتباعی در زبان فارسی دری به قرن اول هجری قمری میرسد. در انواع متون تاریخی و ادبی فارسی قرون چهارم تا سیزدهم هجری نیز این ترکیبها به کار رفته است. در قرون سیزدهم و چهارهم هجری ترکیبهای عطفی بیشتر در اشعار و متون داستانی با مایههای هجو و هزل دیده میشود.
مقایسه اجمالی مرکبهای اتباعی قرون اول تا چهارم هجری نشان میدهد که بین ترکیبهای پیش از قرن سیزدهم با ترکیبهایی که بعد از قرن سیزدهم وارد متون فارسی شده است، تفاوت ساختاری معنیداری وجود دارد. همچنین، تعداد و تنوع ترکیبهای اتباعی در قرن سیزدهم هجری قمری بسیار بیشتر از متون قرون پیشین است. بررسی تفاوت ساختاری این ترکیبها و علتیابی این تنوع و فراوانی مجالی دیگر میطلبد.
منابع
1. ابناعثم کوفی. (1372). الفتوح، مترجم محمد بن احمد مستوفی هروی (ق 6). تحقیق غلامرضا طباطبایی مجد. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
2. ابن خرداذبه. (1371). المسالک و الممالک. ترجمه سعید خاکرند. با مقدمه آندره میکل. تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل/ مؤسسه فرهنگی حنفا.
3. اسدی طوسی. (1336). لغت فرس. به کوشش محمد دبیر سیاقی. تهران: کتابفروشی طهوری.
4. اسکندر بیگمنشی. (1377). تاریخ عالم آرای عباسی به تصحیح محمد اسماعیل رضوانی. تهران: دنیای کتاب.
5. انجوی شیرازی، ابوالقاسم. (1352). قصههای ایرانی. تهران: امیرکبیر.
6. بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد. (1379). تاریخ بلعمی (تکمله و ترجمه تاریخ طبری). به تصحیح محمدتقی بهار. تهران: زوار.
7. بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین. (1383). تاریخ بهیفی . تصحیح علیاکبر فیاض به اهتمام محمد جعفر یاحقی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
8. جامی، نورالدین عبدالرحمن بن احمد. (1378). نامهها و منشآت جامی. با مقدمه و تصحیح عصام الدین اورون بایف و اسرار رحمانوف. زیرنظر مرکز نشر میراث مکتوب، تهران: میراث مکتوب.
9. جرفادقانی، ابوالشرف ناصح بن زفر. (1374). ترجمه تاریخ یمینی. تحقیق جعفر شعار. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
10. جهانگیر میرزا. (1384). تاریخ نو (حوادث دوره قاجاریه از سال 1240 تا 1267 هجری قمری.). به اهتمام عباس اقبال. تهران: علم.
11. حکمت، علیاصغر. (1330). پارسی نغز (ویژه انجمن ایرانی سازمان فرهنگی یونسکو) تهران.
12. دهباشی، علی. (1378). برگزیده آثار سید محمدعلی جمالزاده. تهران: سخن/ شهاب ثاقب.
13. دهخدا، علیاکبر. (1382). مقالات دهخدا. به کوشش محمد دبیرسیاقی. تهران : اخوان خراسانی.
14. ذاکری، مصطفی. (1381). اتباع و مهملات در زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
15. رامپوری، نجمالغنیخان. (1396). نهجالادب، تحقیق و تصحیح: زهره مشاوری، تهران: سخن.
16. سالور، مسعود، ایرج افشار. (1379). روزنامه خاطرات عینالسلطنه (قهرمان میرزا سالور) تهران: اساطیر.
17. سیوطی، عبدالرحمن جلالالدین. (1362). المزهر فی علوم اللغه و انواعها، شرحه و ضبطه و صحح و عنوان موضوعات محمد احمد جادالمولی، علی محمد البجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم. قاهره: داراحیاء الکتب العربیه.
18. شریف کاشانی، محمد مهدی، (1362). واقعات اتفاقیه در روزگار. به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان. تهران: تاریخ ایران.
19. شفیع طهرانی، محمد. (1383). مرآت واردات (تاریخ سقوط صفویان، پیامدهای آن و فرمانروایی ملک محمود سیستانی). تهران: میراث مکتوب.
20. مشفق کاظمی، مرتضی. (1390). تهران مخوف. تهران: امید فردا.
21. طالباوف، عبدالرحیم نجار تبریزی. (1347). مسالک المحسنین. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی.
22. کشاورز، کریم. (1345). هزار سال نثر پارسی. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
23. گردیزی، ابوسعید عبدالحی بنضحاک. (1384). زین الخبار. به اهتمام رحیم رضازاده ملک. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
24. گیلانی، سید اشرفالدین. (1371). کلیات جاودانه نسیم شمال. به کوشش حسین نمینی. تهران: اساطیر.
25. نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر. (1363). تاریخ بخارا. ترجمه ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوی. تلخیص محمد بن زفر بن عمر. تحقیق محمد تقی مدرس رضوی. تهران: توس.
26. ناصرالدین شاه قاجار. (1384). روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه (از محرم تا شعبان 1306 هجری قمری 1888 میلادی). تصحیح، توضیحات، ویرایش و مقدمه: عبدالحسین نوایی و الهام ملکزاده. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
27. ــ ـ. (1385). حکایت پیر و جوان، به کوشش کوروش منصوری. تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر.
28. ناظمالاسلام کرمانی، محمدبن علی. (1390). تاریخ بیداری ایرانیان. تهران: کوشش.
29. محمدبن منور، ابیسعید میهنی. (1376). اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید. با مقدمه علیاصغر حلبی. تهران: صفی علیشاه.
30. مجهولالمؤلف. (1366). تاریخ سیستان. تحقیق: ملکالشعرای بهار. تهران: کلاله خاور.
31. مجهولالمؤلف. (1391). أخبارالدولئ العباسیئ و فیه أخبار العباس و ولده. تحقیق: عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی. بیروت: دارالطلیعه.
32. مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابیبکر بن احمد. (1364). تاریخ گزیده. تحقیق: عبدالحسین نوایی. تهران: امیرکبیر.
33. مراغهای، زینالعابدین. (1383). سیاحتنامه ابراهیمبیگ. به کوشش م. ع. سپانلو تهران: آگه.
34. مروی، محمد کاظم. (1364). عالم آرای نادری. تصحیح و مقدمه و حواشی محمدامین ریاحی. با مقدمه میکلو خو ماکلای به ترجمه عنایتالله رضا. تهران: زوار.
35. منهاج سراج. (1363). طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام. تحقیق: عبدالحی حبیبی. تهران. دنیای کتاب.
36. المیدانی، ابیالفضل احمد بن محمد. (1379ق). مجمعالامثال. تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید. مصر: مطبعه سعاده.
37. میرزاده عشقی، محمدرضا. (1357). کلیات مصور میرزاده عشقی. تألیف و نگارش: علیاکبر مشیر سلیمی. تهران: امیرکبیر.
38. موریه، جیمز. (1351). سرگذشت حاجی بابای اصفهانی در ایران. ترجمه میرزا حبیب اصفهانی (دستان). به کوشش یوسف رحیملو. آذربایجان شرقی: حقیقت.
39. http:// www. parsi. wiki 40. ganjoor.net.