چکیده
بررسی متون درسی در سالهای اخیر به یک ضرورت تبدیل شده است. از آنجا که کتابهای درسی برای طیف وسیعی از مخاطبان انتشار مییابند، این ضرورت را میتوان دوچندان دانست. این مقاله با تحلیل محتوای سه کتاب «مطالعات اجتماعی» (بخشهای اجتماعی) مصوب سال 1394 در دوره متوسطه اول، بر آن است که مفهوم «نظم اجتماعی» را در این کتابها براساس شاخصهای تدوین شده از سوی «کارگروه تدوین شاخصهای فرهنگی» تحلیل و بررسی کند. نتایج این تحلیل نشان داد، کتابهای موردنظر روندی پلکانی را در طرح مسئله نظم اجتماعی به کار بردهاند. بهعبارت دیگر، رابطه مستقیمی بین سال تحصیلی و توجه بیشتر به نظم اجتماعی مدنظر بوده است. نتایج نشان میدهند، از بین ابعاد چهارگانه نظم اجتماعی، دو بعد «جامعهپذیری» و «تعهد به هنجارهای مشترک» از بیشترین تأکید و دو بعد «قانونگرایی» و «امنیت اجتماعی» از کمترین توجه برخوردار بودهاند.
مقدمه
«نظم اجتماعی» از مهمترین مفاهیم حوزه علوم اجتماعی است و به همین دلیل، همواره دغدغه اصلی جامعهشناسان پرداختن به مقوله نظم یا بینظمی اجتماعی بوده و هست [چلبی، 1375]. زیرا بدون نظم، جامعه دچار نوعی «آنومی» یا آشفتگی اجتماعی خواهد شد. اساس نظم اجتماعی در هر جامعه، مجموعهای از ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. با پایبندی افراد جامعه به قواعد اجتماعی است که «نظم اجتماعی»در جامعه برقرار میشود و تداوم مییابد. دوام و قوام هر جامعهای به حفظ نظم اجتماعی بستگی دارد و نظم اجتماعی محقق نخواهد شد مگر اینکه هنجارهای تعریفشده جامعه مورد احترام افراد واقع شوند [رابینگتن، 1382، به نقل از: علی بابایی، 1388: 7].
یکی از نهادهای اصلی که هنجارهای مرتبط با نظم اجتماعی را آموزش و افراد را جامعهپذیر میکند، نهاد آموزشوپرورش است. آموزشوپرورش با ابقای ارزشهای وفاداری به نهادهای جامعه، بهعنوان ساخت و کنترل اجتماعی عمل میکند. یکی از رسانههایی که آموزشوپرورش به مدد آن افراد را در جهت تحکیم نظم اجتماعی، جامعهپذیر میکند، متنها و کتابهای درسی هستند.
کتابهای درسی از سنتیترین رسانههای آموزشی بهشمار میآیند که از طریق آنها، برنامههای درسی بهصورت کتبی ارائه میشوند. بنابراین کتابهای درسی، بهترین ابزار برای تحققیافتن نظم اجتماعی و جامعهپذیر ساختن فراگیرندگان است. در این میان، درسهای مطالعات اجتماعی نقش مؤثر و مهمتری دارند. از آنجا که نظم اجتماعی همواره یکی از ارکان اصلی هر جامعه بوده، کارگروه تدوین شاخصهای فرهنگی ذیل نظام مهندسی ـ فرهنگی کشور، به تعیین شاخصها و ابعاد مفاهیم مهم مبادرت کرده که در جدول 1 ابعاد و شاخصهای نظم اجتماعی آمده است.
همچنانکه گفته شد از آنجا که کتابهای درسی وظیفه انتقال مفاهیم اصلی را به دانشآموزان بر عهده دارند، انطباق با چنین شاخصهایی میتواند دورنمایی از وضعیت نظم اجتماعی در چنین رسانههای ارتباطی را نشان دهد این مقاله، براساس شاخصهای مهندسی فرهنگی، در پی بررسی نظم اجتماعی در محتوای کتابهای مطالعات اجتماعی با تأکید بر سؤالات زیر است:
1. آیا به مفهوم نظم اجتماعی در کتابهای مطالعات اجتماعی پرداخته شده است؟
2. در صورت پرداختن، ابعاد مفهوم نظم در کتاب مطالعات اجتماعی چگونه توزیع شده است؟
3. شاخصهای نظم اجتماعی در کتاب کداماند و چقدر با شاخصهای علمی انطباق دارند؟
نظم اجتماعی
مفهوم نظم اجتماعی بهطور مستقیم هماهنگی، تعادل و انسجام روابط اجتماعی را میرساند که مجموعه افراد جامعه را از طریق فعل و انفعال و سازوکارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به سوی زندگی مشترک جلب میکند و میتواند حیات جمعی را امکانپذیر سازد
[آراستهخو، 1381].
ادبیات موضوع
باید اذعان کرد که در خصوص نظم اجتماعی در کتابهای درس چندان کاری صورت نگرفته است. با وجود این، به چند مورد که شباهت موضوعی نزدیکی به موضوع این بررسی دارد بهصورت گذرا اشاره میکنیم:
ـ شهواری (1393) تحلیل محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه ششم را از حیث مقوله فراشناختی انجام داده است. ایشان نتیجه گرفته که به مؤلفه «نظمدهی» توجه نشده است.
ـ هاشمی (1389) نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسیده که میزان استفاده از مفاهیم تربیت شهروندی در محتوای کتابهای مطالعات اجتماعی دوره راهنمایی متفاوت است.
ـ محمودی (1390) در تحلیل محتوای کتابهای اجتماعی نتیجهگیری میکند که آموزش حقوق شهروندی در کتابهای درسی، در سه مقوله شهروندی مشارکتی، قانونمدارانه و انتقادی در حد بالایی نبوده و بیشتر به حقوق شهروندی قانونمدارانه پرداخته شده است.
روش
روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا از نوع کمی بوده است. از آنجا که کتابهای مطالعات اجتماعی دوره متوسطه اول سه پایه تحصیلی اول تا سوم را شامل میشود. هدف بررسی نظم اجتماعی در محتوای مجموع این کتابها در سال 1394 است و نمونهگیری به عمل نیامده است. بنابراین، تمامی مطالب بخش اجتماعی این سه کتاب، مبنای بررسی قرار گرفته است. واحد تحلیل در این بررسی شامل جملهها، تصویرها و عکسهاست. برای کسب اعتبار نیز در این مطالعه از نظر و مشورت تعدادی از متخصصان حوزه علوم اجتماعی و همکارانی که سابقه کار در تحلیل متون داشتند، استفاده شد. در نهایت نیز همگنی در مورد اختصاص واحدها به مقولهها و ابعاد به نحو قابل قبولی حاصل شد. (جدول 1)
همانطور که مؤلفان بیان کردهاند، درس مطالعات اجتماعی در پنج حوزه موضوعی تدوین شده است. این حوزهها شامل فضا و مکان، زمان، تداوم و تغییر، فرهنگ و هویت، نظام اجتماعی، منابع و فعالیتهای اقتصادی هستند. که در مجموع سه حوزه موضوعی کلان اجتماعی، تاریخ و جغرافیا را در برمیگیرند. در بخشهای تاریخ و جغرافیا، کمتر میتوان انتظار داشت به ابعاد و شاخصهای نظم اجتماعی توجه شود. با این وجود باز هم به تحلیل دو بخش جغرافیا و تاریخ اقدام شد. اما با توجه به نرسیدن به شاخص و ابعاد موردنظر و در نهایت تنها بخش اجتماعی کتاب مطالعات اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت. فراوانی پاراگرافها، جملهها، عکسها و تصویرها در سه بخش اجتماعی کتابهای مطالعات اجتماعی حاکی از آن است که برای سه کتاب، تعداد پاراگرافها به ترتیب 82، 131 و 178، تعداد جملات 209، 305 و 296، و تعداد عکسها و تصویرها 37، 36 و 40 بودهاست.
بررسی سؤالات
سؤال اول: آیا در کتابهای مطالعات اجتماعی به مفهوم نظم اجتماعی پرداخته شده است؟
به منظور پاسخ به این سؤال میتوان به جدول 1 استناد کرد. مفهوم نظم اجتماعی در هر سه کتاب مورد بررسی وجود داشته، هرچند بهطور یکسان نبوده است. اما این امر در هر سه کتاب وجود دارد و به ترتیب در کتابهای سوم، دوم و اول بیشتر به آن پرداخته شده است. در مورد این وارونگی میتوان چنین برداشت کرد که چون در کتاب سال سوم اختصاص درسهایی که بیشترین قرابت معنایی و موضوعی را با نظم داشتهاند، بیشتر بوده، این شرایط پیش آمده است. برای مثال، در این کتاب، به درسهای حقوق و تکالیف شهروندی، کارکردهای خانواده و فرهنگ و در کتاب سال دوم نیز به درسهایی مانند آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از آنها و تعاون پرداخته شده است.
سؤال دوم: در کتابهای مطالعات اجتماعی ابعاد مفهوم نظم اجتماعی چگونه توزیع شده است؟
همانطور که گفته شد، چهار بعد برای مفهوم نظم اجتماعی از کارگروه تدوین شاخصهای فرهنگی در نظر گرفته شده است. در بین ابعاد مفهوم موردنظر، بیشترین تمرکز روی ابعاد جامعهپذیری و هنجارهای مشترک و کمترین تمرکز روی ابعاد امنیت اجتماعی و در مرتبه دوم قانونگرایی بوده است. بهعبارت دیگر بیشترین توجه به بعد جامعهپذیری و کمترین توجه به امنیت اجتماعی معطوف است. جدول 2 به وضوح چنین روندی را نشانه میدهد. با توجه به اینکه یکی از ابعاد مهم نظم اجتماعی در هر جامعه قانونگرایی و قانونمندی است، میطلبید این بعد و قانونگرایی پررنگتر و برجستهتر میشدند. گرچه پرداختن به دو بعد جامعهپذیری و هنجارهای مشترک در خور تحسین است، اما کمرنگ کردن دو بعد مهم دیگر، بهویژه قانون مندی و قانونگریزی که در کشور ما به وفور رخ میدهد، چنین الزامی را ایجاب میکرد.در تأیید این مدعا میتوان گفت: نتایج اکثر پژوهشها و نظرسنجیها (برای مثال: کلانتری و همکاران، 1384، رضایی، 1383، عمرانی، 1386 و ...) سطح نسبتاً پایین قانونگرایی را بین ایرانیان نشان میدهند [جوادییگانه و همکاران، 1389].
از نظر مقایسهای به بعد جامعهپذیری سه برابر قانونگرایی و نسبت به امنیت اجتماعی حدود پنج برابر پرداخته شده است. در مقام انصاف این برداشت نیز وجود دارد که مؤلفان به علتهای خاصی روی دو بعد تأکید ورزیدهاند و دو بعد دیگر را کمرنگتر کردهاند. حالت سومی نیز وجود دارد: مؤلفان نه به قصد، بلکه سهواً کلیدواژههای اصلی مفاهیم مهم کتاب را بررسی نکردهاند. در مجموع، شکی نیست در کشور ما مسئله قانونگرایی و مقابل آن قانونگریزی از مسائل مهم هستند و نباید در کتابهای درسی کمرنگ جلوه داده میشدند.
سؤال سوم: شاخصهای ابعاد چهارگانه نظم اجتماعی در کتاب چگونه توزیع شدهاند؟
در یک نگاه، از تعداد 23 شاخص و گویه برای مفهوم نظم اجتماعی و چهار بعد آن، کتابهای مطالعات اجتماعی به 16 مورد پرداخته است و به 7 مورد آن هیچگونه اشارهای نکرده است. و به دو مورد، فقط 1 بار اشاره شده است. بیشترین فراوانی مربوط به «شاخص آشنایی و یادگیری ارزشهای خانواده و اجتماع» در بعد جامعهپذیری است در مجموع مانند سؤال دوم، پراکندگی شاخصها نیز یکسان نیست. برای مثال، در مورد بعد امنیت اجتماعی از پنج شاخص به سه مورد آن اصلاً هیچ اشارهای نشده است و در دو مورد دیگر آن، 13 شاخص ذکر شدهاند. در مجموع بهتر بود ابعاد و شاخصهای آن از توزیع و پراکندگی زیادی برخوردار نباشند. (جدول 2).
نتیجهگیری
نتایج این تحلیل محتوا نشان داد که در کتابهای مطالعات اجتماعی و بخشهای صرفاً اجتماعی آن، مؤلفان به این مفهوم پرداختهاند. هرچند بهطور متعادل به ابعاد این مفهوم در کتابها پرداخته نشده است. (جدول 1 و 2). همچنین از بین چهار بعد مفهوم نظم، تنها دو بعد برجسته شدهاند و توجه به دو بعد دیگر چندان رضایتبخش نیست. این در حالی است که وجود قانونگرایی و قانونگریزی در تحقیقات گذشته نشان داده شده است. بنابراین نمیتوان گفت مفهوم نظم اجتماعی با توجه به ابعاد چهارگانه آن از رعایت پراکندگی نسبتاً مساوی و متعادل با توجه به جدول 2 برخوردار بوده است. همچنین توجه به شاخصها و گویهها نیز از حالت توزیع یکنواختی برخوردار نبوده است. از بین 23 شاخص، به 16 شاخص اشاره شده و به 7 شاخص دیگر هیچگونه توجهی نشده است و برخی نیز فقط یکبار مطرح شده است.
در مقام تحلیل میتوان گفت، توجه به مفهوم نظم اجتماعی در کتاب بهصورت پلکانی صورت گرفته است. بدین معنی که مؤلفان متناسب با ارتقای پایه تحصیلی دانشآموزان، مفهوم موردنظر را در
کتاب گنجاندهاند. به طوری که:
الف. در بعد هنجارهای مشترک (جامعهپذیری): سه پایه تحصیلی به ترتیب 11، 11 و 14 مورد را به خود اختصاص دادهاند.
ب. در بعد امنیت اجتماعی: به ترتیب 2، 3 و 4 مورد گنجانده شده است.
ج. بعد جامعهپذیری: 6، 11 و 21 مورد داشته است.
د. بعد قانونگرایی: به ترتیب شامل 4 ، 2 و 7 مورد بوده است.
بنابراین به جز بعد قانونگرایی که از ترتیب پلکانی تبعیت نمیکند، در مجموع جدول مؤید چنین نگرشی است لازم به تأکید است که علت توجه بیشتر به بعد قانونگرایی در سال اول نسبت به سال دوم، وجود درسی با همان عنوان است. نتایج این تحقیق با نتایج مطالعات شهواری (1392)، هاشمی (1389) و محمودی (1390) تا حدود زیادی مطابق است. در مجموع، با توجه به نتایج جدولهای 1 و 2 میتوان اینگونه ارزیابی کرد که کتاب تا حدودی سعی کرده است، مفهوم موردنظر را پوشش دهد؛ هرچند در توزیع متعادل و یکنواخت ابعاد و شاخصهای آن از دقت لازم برخوردار نبوده است.
منابع در دفتر مجله موجود است.