اگر شایستگی نبود و «خبرگی» شکل نمیگرفت، هیچ بازاری وجود نداشت و داد و ستدی رخ نمیداد و کالای تولید شده در بند صنعت اسیر میماند. صنعتی که مصرفکننده میل چندانی به آن ندارد. چرا که فقط یک «ذوق کاذب» در چنین تولیدی نهفته است و نه یک ثروت و فرصت.
خبرگان باید در حد شایستهای تولید کنند و از طریق تولید بر ذوق کاذب عمومی مسلط شوند و از این طریق چارچوب قابل قبولی برای تولید کنندگان طراحی کنند. وجود خبرگان مشخصکننده مرحلهای فرهنگی است که در آن، حمایت از «اثر»، مستقل از کارکردی سودمند، به ثروتآفرینی میانجامد، فرصت معامله پدید میآورد و مصرفکننده دائمی آن کالا را شکل میدهد. این مرحله آزمون سختی است برای شایستگی و خبرگی.
اگر کالای تولید شده در فرایند شایستگی نتواند در گوشهای از بازار بزرگ جهانی یا بازار منطقهای و محلی مکانی مناسب برای خود پیدا کند، نشان از عدم کفایت شایستگی دارد. لذا اگر زمانی شعار آموزش همراه با تولید را مدنظر قرار دادهایم، اکنون باید «تولید همراه با فروش» را به آن اضافه کنیم که میزان فروش، قدر خبرگی را نشان میدهد و کالای ایرانی را شکل میدهد و «ذوق حقیقی» بهوجود میآورد.
با توجه به مطالب فوق، علاوه به پرداختن به همه اولویتهای موجود در این زمینه، مقاله «بازاریابی جهانی» را در دو شماره پاییز و زمستان تقدیم همکاران میکنیم تا توجه آنان را به دورنمای آموزش مهارت و شایستگی فنیوحرفهای و کاردانش جلب کنیم و حرکت و نقش برنامه درسی را در روند توسعه اقتصادی نشان دهیم. نویسنده در این مقاله، پس از توضیح فلسفه بازاریابی محلی یا منطقهای، تفاوت نیازهای مشتریان و تولیدات منطقهای را در مقایسه با دلایل بازاریابی جهانی برای فروش محصولات مشابه به منظور کاهش قیمت محصول، شرح داده است. سؤالهایی از قبیل: چه کالاهایی باید تولید شوند؟ باید وارد کدام بازار شد؟ چگونه باید وارد بازار شد؟ و مهمترین سؤال آنکه: چگونه در آنجا عمل کرد، ماندگار شد و رشد یافت؟ اینها سؤالهایی هستند که همه هنرآموزان و هنرجویان رشتههای فنیوحرفهای و کاردانش میباید در ذهن داشته باشند و از طریق پاسخگویی به آنها، موجبات تولید و رشد کالای ایرانی را فراهم آورند.