شعر دفاع مقدس در سیر تحول و کمال خویش، عناصر فراوانی را از فرهنگ عاشورا به عاریت گرفته و در فاصله سالهای 1360 تا 1364 از جلوههای فرهنگ عاشورایی سرشار شده است. پیوستگی عاشورا با انقلاب تا امروز همچنان پایدار مانده است.
اگرچه شعر دفاع مقدس اغلب حول محور وقایع هشت سال جنگ تحمیلی ـ که برای ما مقولهای اعتقادی است ـ دور میزند و در آن از دنیایی سخن به میان میآید که همه ارض آن کربلا و همه ایامش عاشوراست و امروز آن موضوع به ظاهر آن موضوع پایانیافته اما آتش شعر دفاع مقدس هنوز زبانه میکشد تا رسالت خویش در زنده نگهداشتن پیام، فلسفه، هدف و انگیزه هشت سال دفاع، شهادت، ایثار، انتقال فرهنگ مجاهده و جهاد و ارزشهای والای آن را در گوش نسل حاضر و نسلهای آینده که از نزدیک همه آن رشادتها و مقاومتها را لمس نکردهاند و نیز در گوش لحظههایی که با شتاب تمام از ساحت خون و شهادت فاصله میگیرند، طنینانداز کند.
داستان نهضت حسینی و قصه جانسوز ایثار و شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادارش آنچنان بر قلبها تأثیر گذارده که پس از گذشت چهارده قرن از آن حادثه عظیم، غبار کهنگی و فراموشی را بر خود ندیده است؛ گویی هر سال با حلول هلال محرم، خون پاک شهیدان کربلا در رگهای تاریخ جوششی تازه مییابد و عاشقان دلسوخته را شوریدهتر و تشنگان حقیقت را شیفتهتر میسازد.
از شهادت حسین، آتشی در قلب مؤمنان افروخته میشود که هرگز سردی و خاموشی نمیپذیرد. کربلا بازمانده، زاینده و فزاینده است؛ کوثری است که میجوشد و هر عصر و نسلی به نسبت توان و تکاپو و ظرفیت خویش از آن بهره میگیرد. کربلا به روحها طراوت، زیبایی، سرزندگی و شیوه خوب زیستن میآموزد و آشکار میسازد که حسین یعنی خلاصه همه خوبیها. در این راستا، وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران که با تجاوز به خاک میهن با رفتارهای وحشیانه با ملت مسلمان کشورمان همراه بود، زمینهای را فراهم ساخت که بار دیگر فرهنگ حماسه و مقاومت در بین مردم فراگیر شود و نوعی نگاه عاشورایی در میان رزمندگان و ملت ایران در مقابل تجاوز دشمن شکل بگیرد و ادبیاتی در کشور ما به وجود آید که ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ عاشورا دارد.
واقعیت این است که بعد از انقلاب اسلامی، احساسات شورانگیز مذهبی در تاروپود ادبیات ما تنیده شد و رفتهرفته بر پختگی و قوت آن افزوده گشت. البته این رویکرد در بخش شعر پررنگتر است؛ چرا که اغلب سرودهای موفق شاعران ما در توصیف صحنههای نبرد هشتساله و پایداری ما در برابر بیگانگان از اندیشه و حماسه بزرگ عاشورا تأثیر مستقیم پذیرفته است. شعرهایی که در ظاهر با عاشورا مرتبط نبودند اما وامدار شعر عاشورایی شدند و همین نکته عامل پیوند بیشتر مخاطبان با این آثار گردید.
«شعر گویاترین زبان در طرح و انتقال عاشورا و رساترین صدا در معرفی حماسه ستم ستیز و ایمانساز کربلاست» (سنگری، 157:1386).
شاید بتوان گفت در طول قرنها مبارزه در تاریخ شیعه هیچ انقلاب و حرکتی همچون انقلاب اسلامی و هیچ صحنهای همچون صحنه دفاع مقدس شبیه انقلاب عاشورا و کربلای حسینی نبوده است. هزاران آیت و نشانه در جبهههای دفاع مقدس امروز را به دیروز عاشورا پیوند میزند و بوی کربلا را به مشام میرساند.
درنگ و تأملی اندک در شعارها و وصیتنامهها، عملیاتها، سخنان رهبر، امام و مقتدای رزمندگان، خاطرات، تابلونوشتهها و همه مظاهر و جلوههای جبههها نشان میدهد که میتوان پیوندی شگفت و قابل مطالعه میان این دو قطعه تاریخی یافت.
«نوشتههای فراوانی گویای این شوق و شور وصفناشدنی است؛ شعارهایی چون «گوشه چشمی یا حسین» «عالم فدای حسین» «حسین جان عاشقانت را دریاب» (فهیمی، 78:1374).
در یک نگاه کلی، برخی از وجوه مشترک دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس عبارتاند از:
1. همان مظاهر روز و شب عاشورا در جبهههای دفاع مقدس دیده میشود؛ زمزمههای عاشقانه نماز، عبادت، قرائت قرآن و آمادگی برای وصل و پیوند با محبوب. رزمندگان فقط معشوق و محبوب خود را طلب میکنند؛ همانگونه که شاعر میسراید:
«نه از تو زر و سیم، تو را میخواهیم
نه تخت و نه دیهیم، تو را میخواهیم
هرچیز که از تو، دیگران میخواهند
ما از تو نخواهیم، تو را میخواهیم»
(امینپور، 12:1363)
2. رهبر هر دو حرکت فرزندان پیامبرند؛ همان صلابت، پایداری، ذلتناپذیری و روح ایثار که در وجود مبارک اباعبدلله(ع) است، در وجود امام خمینی (قدس سره) تجلی یافته است. امام به پیروی از سرور و سالار شهیدان، از هیچ فداکاریای در راه مکتب و آرمان الهی دریغ نکرد. یاران امام خمینی (قدس سره) نیز همچون شهیدان کربلا کانون عرفان و محبت الهی و مشتاق شهادت و فداکاری و پیرو رهبر و مرشد خویش هستند؛ بهگونهای که قیصر امینپور میگوید:
«این ثار حسین است نه مولود خمین
این یار محمد(ص) است و سردار حنین
این قصه ناب نامکرر، حافظ
تکرار حسین است حسین است حسین»
(همان: 91)
3. در هر دو جریان از کودکان شیرخوار تا پیران سالخورده، طعم شهادت را چشیدند. شاعر دفاع مقدس با تأثیرپذیری از حال و هوای جنگ و مشاهده از جانگذشتگی رزمندگان اسلام و شوق آنان برای شهادت، مفاهیم شهید و آرزوی شهادت را بارها در شعر خود مطرح کرده است:
«جوانه زد غزلی در دلم برای شهادت
دوباره کرد دلم گوییا هوای شهادت
طنین نبض مرا گوش کن چه میشنوی؟ هان!
به گوش میرسد از آن صدای پای شهادت»
(امینپور، 101:1363)
4. صحنهها و موقعیتهایی همچون صحنههای کربلا بارها در جبهههای دفاع مقدس اتفاق افتاده است؛ مانند تشنگی، جدا شدن سرها، اسارت و جانبازی. جانبازان دلاور این صحنهها همواره ذهنها را به صحنههای کربلا پیوند میزنند. این ابیات با یاد جانبازان و در تجلیل از سلحشوری آنان سروده شده است:
«تو عقل سرخ شهابی، تو فصل سبز نیازی
تو شرح گلشن رازی، اگر درست بگویم
دل مسافر من هم به یاد ساقهات ای گل
شکسته خواند نمازی، اگر درست بگویم»
(همان: 93)
5. پایداری و شکیبایی زنان امت و نقش روشنگرانه و تحمل آنان جلوهای از صبوری و پیامرسانی قافلهسالار اسیران کربلا، حضرت زینب(س) است:
«دلش دریای صدها کهکشان صبر/ غمش طوفان صدها آسمان ابر/ دو چشم از گریه همچون ابر خسته/ ز دست صبر زینب، صبر خسته/...»
(امینپور، 20:1387)
6. هر دو جریان رسواگر ستم شدند و نقاب از چهره دروغ و تزویر و نفاق برافکندند؛ در پایان هشت سال دفاع مقدس، همچون پایان عاشورا، توقفی نبود بلکه پس از آن ایمانی شکل گرفت که محصول خلوص و فداکاری رزمندگان بود و هوشیاری، تحرک و بیداری بزرگی را رقم زد که نه تنها سلامت جامعه را تضمین کرد، بلکه الهامبخش مبارزات در گوشه و کنار جهان شد. پیوستگی فرهنگ عاشورا با امروز انقلاب نیز همچنان باقی میماند تا ضامن بقا و سلامت مکتب اسلام باشد.
نتیجهگیری
بهطور کلی، عاشورا و ارزشهای عاشورایی از شاکلههای محوری شعر انقلاب محسوب میشوند. هشت سال ایثار و فداکاری ملت قهرمان ایران در صحنههای دفاع مقدس وامدار حماسه بزرگ عاشوراست؛ بنابراین، باورهای دینی ـ از جمله اندیشههای عاشورایی ـ در اشعار شاعران انقلاب برجسته است و با ادبیات دفاع مقدس پیوندی ناگسستنی دارد.
منابع
1. امینپور، قیصر. (1363). تنفس صبح. تهران: سروش.
2..........، (1363). در کوچه آفتاب. تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
3. سنگری، محمدرضا. (1386). پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس. قم: یاقوت.
4. فهیمی، سیدمهدی. (1374). فرهنگ جبهه. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.