رادمان رسولی مهربانی، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران
مصطفی امیرحائری، دانشآموخته کارشناسی ارشد فلسفه تعلیموتربیت دانشگاه تهران
مهدی ابوالقاسمی، دانشآموخته کارشناسی ارشد روانشناسی تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی
چکیده
شاهنامه ذاتاً جذاب است اما در برابر رسانههای مدرن برای کودکان و نوجوانان جذابیت کمتری دارد. پس، برای آموزش شاهنامه به کودکان باید به دنبال روشی جذاب بود. حدود 9 سال است که نگارندگان این مقاله کوشیدهاند با روشی متفاوت دانشآموزان متوسطه اول را با شاهنامه آشنا کنند. هدف اصلی آنها در کلاس، ایجاد فضا و محیطی است برای آشنایی با شاهنامه و لذتبردن از آن؛ در نتیجه، رویکردشان آموختن معنای لغات شاهنامه یا توانمندکردن دانشآموزان در معنا کردن ابیات دشوار شاهنامه نیست بلکه میخواهند دانشآموز از برخورد با شاهنامه و خواندن آن واهمهای نداشته باشد و درک و دریافتیکلی از ابیات به دست آورد تا بتواند از رویه عبارات شاهنامه فراتر رود و از داستانهای آن لذت ببرد. شیوه خوانش ابیات در کلاس بهصورت نقالی است. معلم- نقال با لباس و عصای نقالی در هر جلسه، داستان یا قسمتی از یک داستان شاهنامه را نقالی میکند. همچنین، ترجیح بر آن است که در هر جلسه دو معلم- نقال حضور داشته باشند تا شیوه اجرا به تئاتر نزدیکتر شود. برای جلوگیری از یک طرفهشدن کلاس هم تدابیری برای حضور و فعالیت بیشتر دانشآموزان در جریان نقالی اندیشیده شده است.
مقدمه
اساطیر ایران بیشتر و بهتر از هر کتابی در شاهنامه حفظ شده است. «شاهنامه منبعی بسیار غنی از میراث مشترک ایرانیان است که در آن میتوان استمرار هویت ایرانی را... آشکارا دید» (خطیبی، 1385: 69). در نتیجه، برای آشنا کردن نسل جدید با اساطیر و نیز پیوند دادن آنان با هویت ملی، شاهنامه منبعی اساسی است.
شاهنامهخوانی با روشهایی تأثیرگذار علاوه بر تأکید بر هویت ملی نوجوانان باعث میشود که آنان با فرهنگ گذشتگان خود انس بگیرند و روحیه میهندوستیشان تقویت شود.
این موضوعات در اسناد بالادستی آموزشوپرورش هم مورد توجه هستند:
«صیانت از وحدت ملی و انسجام اجتماعی با محوریت هویت مشترک اسلامی- ایرانی» (سند تحول، فصل دوم).
«ایجاد سازوکار برای تقویت انسجام اجتماعی و وحدت ملی و احیاء هویت افتخارآمیز اسلامی- ایرانی در دانشآموزان و معلمان...» (سند تحول، فصل ششم).
اگرچه برای رسیدن به این اهداف، بخشهایی از شاهنامه در کتب درسی ادبیات در پایههای مختلف تحصیلی قرار گرفته، اولاً شیوه تدریس و مطالعه این درسها مانند دیگر درسهایکتاب درسی ادبیات سنتی است و ثانیاً فقط یکیا نهایتاً دو درس (مثلاً کتاب درسی دهم) از کل کتاب به شاهنامه اختصاص یافته است. درست است که در سند «برنامه درسی ملی» نیز «هویت ایرانی- اسلامی» از اصطلاحات پرتکرار و پرتأکید است، با این حال همچنان خطر بیگانگی نسل جدید با هویت ملیشان احساس میشود. «اگر نظام آموزشوپرورش یککشور نتواند افراد را به هویت ملیشان پایبند کند، ممکن است با خطر از خودبیگانگی نسل جدید مواجه شده و دلبستگی آنان به هویتهای بیگانه را سبب شود و در نتیجه، امنیت در سطح کلان و ملی دچار آسیب شود» (احمدی، 1382: 12).
و البته این موضوع جدیدی نیست؛ سالها پیش جلال آلاحمد نیز این خطر را دریافته و پیشنهاد ایجاد درس جدید با موضوع «قصص ملی و مذهبی» برای سه سال دبیرستان را داده بود:
بنای ملیت و زبان در هر گوشهای از این عالم، بر دوش اساطیر اولین نهاده شده است. ادبیات هر ملتییا هر زبانی را وقتی میتوان فهمید که با اساطیر و افسانههایکهن ملییا مذهبی آن قوم و زبان آشنا بود. یعنی فلان فارغالتحصیل دبیرستان یا دانشگاه... تا نداند که کمان کیانی چه خواصی داشته نمیتواند به علت قدر و ارزش رستم دستان و اجدادش پی ببرد و بفهمد که چرا با همه بیاعتناییهاییکه به کاووس شاه میکردهاند، باز هم یال و کوپال خود را حفظ میکردهاند. اینکه اقوام عاد و ثمود چگونه دچار بلا شدند یا اینکه اسفندیار چگونه رویینتن شد یا اینکه سیمرغ چه نسبتی با پهلوانان افسانهای داشت، همه مسائلی است که تا ندانی، نمیتوانی از زیبایی ادبیات فارسی بویی ببری.
مردم امروز که فقط به سینما میروند، وضع از چه قرار است؟ از این قرار است که هر کدامشان بهتر از هر فرنگی هرکول و ژوپیتر و ونوس را میشناسند اما نمیدانند نوح که بود و چرا یونس به دهان ماهی افتاد، یا چرا باید سهراب به دست رستم کشته میشد. به همین علتهاست که اعتبار زبان فارسی از دست رفته. آنکه ما در کلاسها میپروریم بیسواد است و اگر هم سواد خواندن منطقالطیر را داشته باشد، نمیفهمد که چه سمبلها و نشانهها و کنایهها در آن مندرج است و این است که از خیر گذشتهها میگذرد و همه سنن ادبی را به طاق نسیان مینهد و از بیخ، فرنگی میشود.
آنچه جلال بیش از پنجاه سال پیش گفته است، امروز به مراتب بیشتر احساس میشود، چرا که امروزه علاوه بر فیلمهای مختلف، بازیهای رایانهای و رسانههای نوین نیز نوجوانان را درگیر خود کردهاند؛ سرگرمیهاییکه اغلب رنگوبوی فرهنگ ایرانی- اسلامی ندارند. در روزگاریکه بمباران رسانههای ایرانی سبب شده است که اساطیر و داستانهای ملل دیگر بیش از اساطیر و داستانهای ایرانی در ذهن کودکان ما جای بگیرند، آشنایی با شاهنامه، که رمز هویت ملی ماست، برایکودکان و نوجوانان از بایستههایی است که بر دوش آموزشوپرورش سنگینی میکند. در این راستا بهنظر میرسد که استفاده از روشهایی جذابتر و کاربردیتر از نیازهای اصلی در عرصه آموزش شاهنامه به کودکان و نوجوانان است.
نقالی
نقالی هنری دیرینه و کهنسال است و از دیرباز عامه مردم با آن ارتباط برقرار کرده و از آن لذت میبردند و درعین حال با داستانهای ملی و مذهبی انس مییافتند. در ایران پیش از اسلام، قصهخوانان روایتهای اساطیری را برای مردم باز میگفتند و این سنت به بعد از اسلام هم رسید (محجوب، 1370: 188)، اما بعد از دوره صفوی هنر نقالی با قهوهخانه ملازمت پیدا کرده و شاهنامهخوانی و قصهگویییکی از برنامههای فرهنگی رایج و پربیننده در قهوهخانه شد (قاسمی، 17:1384).
نقالی برای خود حرفه محسوب میشده و هر که استعداد نقالی داشته، باید اصول آن را از استادان نقال میآموخته است. افشاری و مداینی در کتاب «هفت لشگر» از مرحوم مرشد ولیالله ترابی، از نقالان بنام معاصر، نقل کردهاند:
«نقال موظف است مردم را ارشاد کند و از آن است که نقال را مرشد مینامند. نقال با نقل داستانهای پهلوانی و سخن گفتن از وطنپرستی، مردم کوچه و بازار، خاصه جوانان را، از خصلتهای نکوهیده، عملهای ناروا و تفریحهای مبتذل برحذر میدارد و آنان را به روش نیک و یا به دیگر سخن متابعت از منش پهلوانان، جوانمردی و پاسداری از وطن راهنمایی میکند.
نقال با حرکات و رفتارهای خود آنچه را نقل میکند، نمایش نیز میدهد؛ خودش را همان پهلوانان داستانهایش تصور میکند و مانند آنها تیر میاندازد، شمشیر میزند، اسبسواری میکند و گاه کشتی میگیرد. از این رو باید بدنی ورزیده داشته باشد و آیین تیراندازی، شمشیربازی و سوارکاری را نیک آموخته باشد و با فنون کشتی پهلوانی آشنا باشد. همچنین، باید از فراست و ذکاوتی خاص برخوردار باشد تا اهل مجلس خود را خوب بشناسد و موافق میل و علاقه آنان داستان بگوید» (افشاری، 1377: بیستوهفت)
چنانکه معلوم است، حرفه نقالی نیز مانند دیگر حرفهها اصول و مهارتهای خاص خود را داشته و نقال شدن بدون تجربه و آموختن آنها ممکن نبوده است.
فارغ از حس خوب و نوستالژی مردم ایران نسبت به نقالی، آیا امروزه نقالی جذابیت خود را برای ما ایرانیان از دست داده است یا هنوز هم میتواند حتی برایکودکان و نوجوانان جذاب باشد و با دیگر محصولات جذاب فرهنگی رقابت کند؟
اگرچه مراکز سنتی نقالی امروزه تقریباً از بین رفتهاند و دیگر همانند گذشته نمیتوان در هر شهر از چندین استاد نقال (مرشد) نام برد، به نظر میرسد که در سالیان اخیر توجه به نقالی تا حدودی بیشتر شده است. بهرهگیری از فنون تئاتر در نقالی سبب شده است که هر از چند گاهی نمایش- نقالیهایی به روی پرده برود (مثلاً مجلس نقالی بیژن و منیژه)، گروههای آموزش نقالی متفاوتی بهویژه برایکودکان شکل بگیرند و نقالی بهعنوان نمایشی سنتی در برنامه مراسم و همایشهای مختلفی حضور داشته و بهویژه بهعنوان نمایشی ایرانی در خارج از کشور برای غیر ایرانیان اجرا شود. اینها نشان میدهند که نقالی هنوز ظرفیت زیادی در دنیای امروز دارد.
تجربه آشنایی با شاهنامه به روش نقالی در دوره اول متوسطه
گروه آموزشی «دستخط» بیش از 8 سال است که در مدارس مختلف دوره اول (راهنمایی) و دوم متوسطه (دبیرستان) طرحی را برای آشنایی با شاهنامه اجرا میکند و اینک بعد از این سالها طرح درسی مدون و البته کتابی آموزشی تألیف کرده است.
مخاطب خاص این طرح، دانشآموزان مدارسی هستند که زنگ درسی شاهنامه دارند و از نظر سنی این طرح قابلیت اجرا برای دانشآموزان ششم تا دهم را دارد. در سال تحصیلی 97-96 بیش از 400 دانشآموز در مدارس متوسطه اول، این ساعت درسی را داشتند. همچنین، در طول تابستان این طرح بهصورت فشردهتر در پایه دهم بعضی مدارس اجرا شده است.
اهدافیکه از اجرای این طرح مدنظر بوده است، عبارتاند از:
آشنایی با داستانها و اساطیر ملی: نخستین و اصلیترین هدف- همانطور که در مقدمه این مقاله نیز ذکر شد- این است که در روزگار سلطه رسانههای انیرانی و در زمانهایکه اساطیر و داستانهای قومی غربی بر دیگر فرهنگها غالب شدهاند، زمینه آشنایی با اساطیر و داستانهای ملی ایرانی را بهعنوان یکی از ارکان هویت ملی، فراهم آوریم.
تقویت توان درک و دریافت ادبیات کلاسیک: برای اجرای هدف پیشگفته، میشد که بدون رجوع به شاهنامه تنها به سراغ بازنویسیهای شاهنامه رفت ولی برای آنکه دانشآموز از مراجعه به کتابهایکلاسیک ادبی نترسد و نیز به تدریج و در طول چندسال توان مراجعه به آن کتب را به دست آورد، از خود شاهنامه بهره گرفتیم.
تقویت روحیه پهلوانی، اخلاقمداری و وطندوستی: شاهنامه تنها کتاب داستان نیست و برای گذشتگان ما نیز اینطور نبوده است. رستم نماد پهلوانی و جوانمردی، کیخسرو پادشاهی آرمانی و سیاوش به نوعی شهید شاهنامه است. این شخصیتهای بزرگمنش شاهنامه هر یک رفتارها و اخلاقهایی آموزنده دارند. از طرف دیگر، خود فردوسی در سراسر شاهنامه به مخاطب پند و اندرز میدهد و او را به تفکر در داستانها و عبرتگیری دعوت میکند.
گسترش دایره واژگانی: یکی از مهمترین موضوعات در سخنوری و سخن گفتن جذاب و نافذ و نیز در درک مطلب و متون و نیز در بهتر و مؤثرتر نوشتن، داشتن واژگانِ فعال گسترده در حافظه و ذهن است. در کلاس درس با بهرهگیری از روشهایی (که در آینده ذکر خواهد شد)، به دنبال آن هستیم که بعضی واژگان را به گنجینه واژگان دانشآموزان اضافه کنیم.
تجربه التذاذ ادبی از طریق آثار بزرگ زبان فارسی: تأکید ما در کلاس بر فهم تکتک واژگان، دستور، یا معنای دقیق ابیات شاهنامه نیست بلکه اول و پیش از هر چیزی بر لذت بردن از داستانهای شاهنامه تأکید داریم؛ اینکه دانشآموز بتواند با داستان شاهنامه ارتباط برقرار کند در دنیای شاهنامه غرق شود و در نهایت از آن لذت ببرد، و معتقدیم که اگر این اتفاق بیفتد، دانشآموز پیوند محکمی با متون هویتی خود برقرار کرده است که به آسانی گسسته نخواهد شد.
مواجهه خلاقانه با شاهنامه: شاهنامه دنیایی است که همه چیز در آن یافت میشود: حیوانات خیالی، اسلحههای خارقالعاده، موجودات شگفتانگیز، خاندانهای پادشاهی و پهلوانی دیرینه و ...؛ یعنی تقریباً هر آنچه در دنیاهای فانتزیکتابهای امروزی (دنیای ارباب حلقهها، دنیای هری پاتر، دنیای نغمهای از یخ و آتش و ...) یافت میشود، در شاهنامه نیز هست. تأکید بر این جنبههای شاهنامه سبب میشود که دانشآموز برخوردی خلاقتر با آن داشته باشد و از خواندن آن بیشتر شگفتزده شود.
ضمن اینکه یکی از فعالیتهاییکه دانشآموزان در طول سال انجام میدهند، بازنویسی و بازآفرینی بعضی داستانهای شاهنامه با استفاده از خلاقیت خودشان است.
تقویت توانایی شنیداری دانشآموزان در حوزه شعر: شنیدن، یکی از مهارتهای چهارگانه زبانی است. از آنجا که گاه روی این مهارت کمتر از دیگر مهارتها تأکید میشود، بعضی از دانشآموزان در شنیدن ضعیف عمل میکنند؛ یعنی درک مطلب آنان از طریق شنیدن ضعیف و کند است. به سبب اینکه کلاس درس برمبنای شنیدن است، این مهارت دانشآموزان به مرور تقویت خواهد شد.
تقویت حس زیباییشناختی: مسلم است که دانشآموزان در برخورد اول با شاهنامه زیباییهای آن را کمتر درک میکنند. یکی از کارهای معلم- نقال این است که زیباییهای ادبی، داستانی، فکری و ... را برای دانشآموزان درکپذیر و مفهوم کند.
تقویت حافظه شعری (هدف جانبی): اگرچه هیچ اجباری بر حفظکردن اشعار در کلاس وجود ندارد، ابیاتی از شاهنامه که در طول تاریخ به مثل تبدیل شدهاند یا از چنین قابلیتی برخوردارند و یا ابیاتیکه میتوان در هنگام سخن گفتن از آنها بهره برد، در کتاب با علامتی متمایز شدهاند و معلم- نقال دانشآموزان را به حفظ کردن آنها برمیانگیزد.
شرح طرح
اجرای این طرح مبتنی بر حضور معلم- نقال است. معلم- نقال باید بر مهارتهای مختلفی تسلط داشته باشد؛ زیرا در کلاس، علاوه بر معلمی به استفاده از مهارتهای نقالی و همچنین تئاتر نیاز است. در این مقاله مجال سخن گفتن از مهارتهای معلمی نیست، که بسیار درباره آن گفته و نوشتهاند، اما درباره مهارتهای نقالی:
نقالان به درستی میدانند کجای صحبتشان برای مردم هیجانانگیز است و چه باید بگویند تا هیجانانگیزتر شود. به وجود آوردن وقفههایی در صحبت و کشدادن مطلب، گاه فریاد کشیدن و گاه لرزاندن صدا، مخصوصاً به هم کوفتن دستها و پا بر زمین کوبیدن، و به هر حال معلق نگهداشتن مطلب در جایی حساس سبب میشود که تماشاگر را در یک انتظار و هیجان مطبوع نگه دارند و با آنچه از بازیگری و حرکات بیانی چهره (پانتومیم) میدانند - و خوب میدانند- در تجسم سخنان خود نهایت تواناییهای ممکن را به کار میبرند. در واقع، این بازیگر- نقال به تنهایی چندین بازیگر است و میبینیم که چندین نقش را به طرز اقناعکنندهای ایفا میکند، و میدانیم که چیزی بهعنوان تزئینات صحنه یا موسیقی هم به کمکش نمیرود (سادات اشکوری، 1354: 143).
معلم- نقال باید با روحیه و خلق و خوی دانشآموزان کلاسش آشنا باشد و بداند که چه زمان ارتباط آنان با داستان قطع شده است، تا با استفاده از فنون سخنوری آنان را دوباره متوجه داستان کند. باید بداند که در کجا فریاد بکشد، در کجا صدایش را آرام کند، روی چه کلمههایی تأکید کند و ... باید با استفاده از فنون معلمی با دانشآموزان به نحوی ارتباط برقرار کند که بداند کجای داستان برای دانشآموزان دشوار است و نیاز به توضیح بیشتر دارد و نیز بتواند تا حد ممکن ارتباط یکطرفه را شکسته و دانشآموزان را در فرایند کلاس و اجرای داستان شرکت دهد. باید بتواند همانند نقالها ابیاتی را چاشنی داستان خود کند و از طرف دیگر آن قدر با دنیای شاهنامه آشنا باشد که با بیان جزئیات داستانها (فنون رزم، مجالس بزم و ...) دانشآموزان را سر شوق آورد، حرکات نمایشی مرتبط با داستانها را سر کلاس اجرا کند (کشتی، تیراندازی، شمشیربازی) و از ابزار اصلی خود یعنی عصا ( و احیاناً ابزارهایی دیگر) به خوبی بهره ببرد. همچنین، برای برخی از داستانها دو معلم- نقال در کلاس حضور یابند که در این صورت، جنبههای نمایشیکار بیشتر میشود و مهارتهای خود را میطلبد.
همان طور که گفته شد، عصا و ردای نقالی (و بعضی ابزارهایی دیگر) از ملزوماتی هستند که معلم- نقال حتماً باید همراه داشته باشد.
برای اینکه دانشآموزان در کلاس مشارکت بیشتری داشته باشند، روشهایی اندیشیده شده است؛ از جمله آنکه: قافیه بعضی ابیات را معلم - نقال در کلاس نمیگوید و دانشآموزان خودشان حدس میزنند، داستانهای گذشته را در هر جلسه خود دانشآموزان روایت میکنند، گاه به ادامه داستان میاندیشند و آن را حدس میزنند و گاهی از خود آنان در اجرا کمک گرفته میشود؛ به این ترتیب که هر یک از آنان عهدهدار اجرای نقش یکی از شخصیتهای فرعی داستانها میشوند و کارهای آن شخصیت را در کلاس اجرا میکنند.
یکی دیگر از فعالیتهای دانشآموزان در هر جلسه از کلاس، نوشتن خلاصه داستان است. بیتهای برگزیده هر قسمت از داستان در کتاب درسی آن زنگ در اختیار دانشآموزان قرار گرفته است، اما بین بیتها فضایی خالی وجود دارد و داستان آن قسمت نوشته نشده است. در هر جلسه، دانشآموزان باید خلاصه داستانی را که میشنوند در جای مشخص شده در کتاب درسی خود یادداشت کنند.
کتاب درسی
اگرچه این طرح درس بهصورت فشرده (مثلاً در تابستان) نیز اجرا شده، اصل طرح درس و نیز کتاب آموزشی براییک سال تحصیلی طراحی گردیده است؛ یعنی زمان تقریبی آموزش این کتاب 24 هفته و در هر هفته، یک زنگ آموزشی است.
کتاب درسی در دو جلد تألیف شده است و هر جلد 16 مجلس (فصل) اصلی و یکیا دو مجلس اختیاری دارد. هر مجلس از تعدادی ابیات، جای خالی برای نوشتن داستان به دست دانشآموز، دانستنی و کارورزی تشکیل شده است. معلم- نقال در هر جلسه داستانهایی از شاهنامه را نقل خواهد کرد که بعضی ابیات آن داستان در کتاب نوشته شده است و چنانکه گفته شد، باقی داستان را خود دانشآموز با توجه به آنچه در کلاس شنیده، تکمیل خواهد کرد. در پایان هر مجلس هم یک دانستنی قرار داده شده که هدف آن آشنایی با جزئیات و نیز پژوهشهای حول شاهنامه است. در این دانستنیها به موجودات اساطیری، سلاحها، خاندانهای اصلی شاهنامه، تصحیح و نکات دیگر شاهنامه اشاره شده است. در کارورزی نیز پرسشهایی مبتنی بر دریافت معنا، گسترش دایره واژگانی، تحلیل و ... طرح شده است تا امکان نگاهِ اساطیری و فانتزی بچهها به شاهنامه هر چه بیشتر فراهم آید. در بعضی مجلسها نیز به جایکارورزی، پرسشی با نام آفرینش طرح شده است که مبتنی بر بازآفرینی و خلاقیت ادبی است. یکی دیگر از فعالیتهاییکه برای دانشآموزان در نظر گرفته شده، حفظ برخی ابیات منتخب این کتاب است. این بیتها، با علامتی خاص مشخص شدهاند.
در جلد نخست تأکید بیشتر بر لذت بردن از داستانهاست و معنای جزئیات ابیات و آشنایی با دستور خاص شاهنامه و نکات بلاغی و ویژگیهای سبک خراسانیکمتر موردِ تأکید قرار گرفته اما در جلد دوم بر این مباحث بیشتر تأکید شده است و در کلاس نیز به این موضوعات بیشتر پرداخته خواهد شد؛ چرا که دانشآموزان در جلد نخست به صورت کلی با شاهنامه آشنایییافتهاند و در جلد دوم، آشنایی آنان عمیقتر میشود.
مقدمه جلد نخست کتاب حاوی برگزیده سخنان پژوهشگران ایرانی و انیرانی درباره شاهنامه است؛ از همایی و فروغی و یوسفی گرفته تا هانروی ماسه و شالیان و ویزلل. بعد از آن «روزگار فردوسی» قرار گرفته که توضیحیکلی است درباره زندگی و زمانه فردوسی و کتاب جاودانهاش. مقدمه جلد دوم نیز حاوی گزیده ابیات و سخنان قدماست درباره شاهنامه، از اسدی طوسی گرفته تا رضاقلیخان هدایت و در نهایت، اشعار فروزانفر و بهار و شهریار درباره فردوسی.
جلد نخست بعد از ابیات آغازین شاهنامه با داستان کیومرث ادامه یافته و تا پایان هفتخان رستم را در بر گرفته است. جلد دوم با مرگ رستم به دست شغاد خاتمه مییابد. لازم به ذکر است که ابیات کتاب از تصحیح جلال خالقی مطلق انتخاب شدهاند.
در پایان هر نیمسال آموزشی نیز دانشآموزان بهصورت کتبی و عملی آزموده میشوند.
همچنین در نظر داریم برای بهرهمندی عامه نوجوانان از کتاب برای هر مجلس نقالی صوتی نیز تهیه شود. در این نقالی صوتی با چهار تن از نقالانِ آشنا با کتاب، همکاری خواهد شد تا تنوع لازم از لحاظ صوت و لحن ایجاد شود. نقالی هر مجلس حدود 40 دقیقه خواهد بود و در مجموع حدود 15ساعت صوت برایکتاب تهیه خواهد شد. ضمناً برای ارتقایکیفی این نقالیها، از ضرب و موسیقی استفاده خواهد شد.
منابع
1. آلاحمد، جلال. (1342). سه مقاله دیگر. چ2. تهران: انتشارات جاوید.
2. احمدی، حمید. (1382). «هویت ملی ایران، بنیادها و چالشها و بایستهها». نامه پژوهشی فرهنگی. شماره ششم، 52-5.
3. افشاری، مهران، و مداینی، مهدی. (1377). هفت لشگر (طومار جامع نقالان). تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
4. امیدسالار، محمود. (1363). «خداوند این را ندانیم کس همان رخش رستمش خوانیم و بس». ایراننامه. شماره 9. پاییز. 117-108.
5. خطیبی، ابوالفضل. (1385). «هویت ایرانی در شاهنامه». نامه فرهنگستان. شماره 32. 76-69.
6. سادات اشکوری، کاظم. (1354). «نقالی و شاهنامهخوانی». هنر و مردم. شماره 153 و 154. تیر و مرداد، 148- 142.
7. قاسمی، حامد. (1384). «قهوهخانهها، نقاشی و نقالی». پیام بهارستان. شماره 47، اردیبهشت. 19-14.
8. محجوب، محمد جعفر، (1370). «تحول نقالی و قصهخوانی تربیت قصهخوانان و طومارهای نقالی». ایراننامه. شماره 34. 211- 186.