چکیده
سه علم معانی، بیان و بدیع عمدهترین مباحث بلاغت زبان عربی و فارسی هستند که درک زیباییهای آثار ادبی تا حدود زیادی درگرو آشنایی با آنهاست. علوم بلاغی، همواره در معرض نقد و تغییر و تحول بودهاند، بنابراین، ضروری است که کتب درسی هم متناسب با تغییرات موجود و معقول، بازنگری و اصلاح شوند. کتاب آرایههای ادبی دوره متوسطه دوم از معدود کتابهای موفق درسی است که توانسته است رضایت نسبی معلمان و دانشآموزان را بهدست آورد ولی با این همه، ناگزیر از بازنگری و اصلاح مواردی در این کتاب هستیم. در این مقاله، ضمن مروری بر کتب مهم بلاغی عربی و فارسی، بهصورت اجمالی به محاسن و معایب کتاب آرایههای ادبی اشاره و پیشنهادهایی نیز برای رفع کاستیهای موجود ارائه شده است.
1. مقدمه
درک زیباییهای آثار ادبی در گرو آشنایی با علوم بلاغی است که سه علم معانی، بیان و بدیع را در برمیگیرد. در برخی کتب بلاغی سنتی، عروض و قافیه را نیز همراه آنها آوردهاند. علم معانی دانشی است «که بهوسیله آن، الفاظ و کلام را، از لحاظ برابر بودن با مقتضای حال و مقام و شأن شنونده میتوان شناخت» (رضانژاد، 1367: 48). علم بیان هم ایراد معنای واحد است به طرق مختلف؛ بهگونهای که از نظر دلالت بر آن معنی، بعضی آشکار و بعضی آشکارتر و بعضی پوشیده باشد (سکاکی، 140:1348)، (همان: 538). خطیب قزوینی در «الایضاح»، بدیع را علمی میداند که «یعرف به وجوه تحسین الکلام بعد رعایئ تطبیقه علی مقتضیالحال و وضوح الدلاله»1 (خطیب قزوینی، بیتا:190).
تاکنون پژوهشهای فراوانی در زمینه علوم و کتب بلاغی صورت گرفته و ضروری است که در تألیف کتب درسی از نتایج چنین تحقیقاتی استفاده شود ولی کتاب آرایههای ادبی سال سوم انسانی، سالهاست بدون تغییر باقی مانده است و تغییر جزئی صورت گرفته هم ـ حذف مبحث تشبیه مرکب ـ نقص بزرگ این کتاب به نظر میرسد. با مروری گذرا برآثار بلاغی سنتی و نارساییهای آنها و از نظر گذراندن آثاریکه سعیکردهاند طرحی نو دراندازند و عیوب موجود در کتب گذشتگان را رفع نمایند، سؤالاتی در ذهن ما دبیران ادبیات ایجاد میشود که برخی از آنها از این قرار است: آیا در طول این سالیان طولانی، کتاب آرایههای ادبی آسیبشناسی شده است؟ برای رفع برخی اشکالات جزئی موجود در آن، که بعضاً توسط دبیران محترم ادبیات هم اطلاعرسانی شده، چه اقداماتی صورت گرفته است؟ دبیران ادبیات که مسئولیت تدریس این کتاب را برعهده دارند و از نزدیک و بهطور محسوس با مسائل و مشکلات یاددهی و یادگیری درگیرند، در تدوین این کتاب چه نقش و جایگاهی داشتهاند؟ آیا هنوز زمان بازنگری در کتاب آرایههای ادبی فرا نرسیده است و این کتاب باید به همین صورت، همچون میراثی از نسلی به نسلی دیگر منتقل شود؟ آیا طبقهبندی صنایع بدیع در این کتاب به دو بخش لفظی و معنوی کفایت میکند؟
در این مقاله مختصر با مروری بر کتب بلاغی عربی و فارسی و ذکر نارساییهای آنها به نقد کتاب آرایههای ادبی و ضرورت بازنگری در تدوین آن میپردازیم و در پایان هم برای رفع کاستیهای موجود، پیشنهادهایی میدهیم.
2. نگاهی اجمالی بر کتب بلاغی عربی و فارسی
تاکنون در دو زبان عربی و فارسی، کتب متعددی در موضوع بلاغت نوشته شده است. در زبان عربی تحتتأثیر قرآن کریم در قرون اولیه، کتبی با نام معانیالقرآن نوشته شد که در آنها مطالبی درمورد علوم بلاغی یافت میشود.
در دورههای بعد، افرادی چون اصمعی (متوفی، 217 هـ .) در «معانیالشعر»، جاحظ (متوفی 255 هـ .) در «البیان و التبیین»، ابنقتیبه (متوفی 276 هـ .) در «ادبالکاتب»، مبرد (متوفی 285 هـ.) در «الکامل فی اللغه و الادب»، ثعلب (متوفی 291 هـ .) در «قواعدالشعر»، ابن معتز (متوفی 296 هـ .) در «البدیع»، محمدبنطباطبایی (متوفی 322 هـ) در «عیارالشعر»، قدامهبنجعفر (متوفی 337هـ) در کتب «نقدالشعر» و «نقدالنثر»، ابوهلال عسگری (متوفی 395 هـ.) در «الصناعتین»، ابن رشیق قیروانی (متوفی 456 هـ .) در «العُمده فی محاسنالشعر و آدابه» به بلاغت و مسائل مربوط بدان پرداختهاند تا اینکه عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471 هـ) با دو کتاب «دلائلالاعجاز» (معانی) و «اسرارالبلاغه» (بیان) بلاغت را به کمال خود رسانید. در واقع، کتب بلاغی او در زبان عربی، اساس بلاغت به شمار میروند.
در دورههای بعد، افرادی چون زمخشری (متوفی 538 هـ .) در «اساس البلاغه»، سکاکی (متوفی 471 هـ .) در «مفتاحالعلوم»، ابن اثیر (متوفی 637 هـ .) در «المثلالسائر فی ادبالکاتب و الشاعر»، خطیب دمشق (متوفی 739 هـ .) در «تلخیصالمفتاح»، سعید تفتازانی (متوفی 793 هـ .) در «مطول» و «مختصرالمعانی»، قلقشندی (821 هـ .) در «صبحالاعشی»، سیوطی (متوفی 911 هـ .) در «المزهر»، پیرو عبدالقاهر و تشریحکننده مطالب او هستند. بلاغت عربی از قرن نهم هیچگونه نوآوری و درخششی ندارد و کتاب قابل ذکری هم در این زمینه دیده نمیشود و هر چه هست، تکرار بیهوده مکررات است.
در بلاغت فارسی تا قرن پنجم کتاب مستقلی در دست نیست. شاید علت اصلی این امر، آشنایی ایرانیان با زبان عربی و بینیاز دانستن خویش از پرداختن به این موضوع باشد. محمدبنعمر رادویانی در قرن پنجم، «ترجمانالبلاغه» را به زبان فارسی تألیف کرده است که تا مدتها آن را به فرخی نسبت میدادند و با پیدا شدن نسخهای، استاد احمد آتش معلوم کرد که از آن رادویانی است. در قرن ششم نیز، رشید وطواط، «حدائقالسحر فیدقایقالشعر» را نوشت و برخلاف ادعای خود، حداکثر، کاری در حد «ترجمانالبلاغه» توانسته است ارائه دهد.
در قرن هفتم، شمس قیس رازی، مهمترین اثر بلاغی فارسی، «المعجم فی معاییر اشعار العجم» را تألیف کرده است. در زبان فارسی دورههای بعد نیز اثر شاخصی دیده نمیشود و اگرهم باشد، تکرار مطالب کتب اولیه بلاغت عربی و فارسی است. از معروفترین کتابهای دورههای بعد، «حدائقالحقایق» از شریفالدین حسن بن محمد رامی، «بدایعالافکار فی صنایع الاشعار» از ملاحسین واعظ کاشفی، «مدارج البلاغه» از رضاقلیخان هدایت، «ابدع البدایع» از شمسالعلماء گرگانی، «دره نجفی» از نجفقلی میرزا، «فنون بلاغت و صناعات ادبی» از علامه همایی و «معالمالبلاغه» از محمدخلیل رجایی را میتوان نام برد. بعد از کتب فوق کتابهای درسی بلاغت فارسی قرار میگیرند که در دهههای اخیر نوشته شدهاند.
سارلی و سعادت درخشان در مقالهای با عنوان «دورهبندی تاریخ دانش بلاغت فارسی»، کتب بلاغی را با توجه به محتوای آنها به چهار دوره تقسیم کردهاند که به خوبی سیر تاریخی نوشتار کتب بلاغت فارسی را نشان میدهد. این چهار دوره به ترتیب تاریخی عبارتاند از:
1. «دوره بومیسازی (از قرن پنجم تا هفتم هجری) که دوره آغازین بلاغت فارسی است؛
2. دوره شرح و تقلید (از قرن هشتم تا پیش از دوره معاصر) که عصر شرحنویسی بر کتابهای دوره بومیسازی است؛
3. دوره هندیگرایی (مقارن با رواج سبک هندی) که در آن فارسینویسان هند و سبک هندی میکوشند سخن فارسی را به میزان نظام بلاغی برگرفته از هندی برسنجند؛
4. دوره بلاغت مدرسی (دوره معاصر) که دوره متأخرتر است و کتابهای درسی بلاغت فارسی را شامل میشود» (سارلی و سعادت درخشان، 1389: 8).
3. نقد کتابآرایههای ادبی
با توجه به نقش محوری کتابهای درسی در تعلیم و تربیت دانشآموزان کلیه دورهها، ضروری است که این کتب را بهطور مستمر معلمانی نقد و بررسی کنند که آنها را آموزش میدهند و بهصورت مستقیم و محسوس در فرایند یاددهی و یادگیری آنها مشارکت دارند، تا در نهایت کاستیهای احتمالی این کتابها رفع گردد.
کتاب آرایههای ادبی سال سوم انسانی یکی از کتب موفق در امر آموزش علوم بلاغی در دهههای اخیر است که با وجود محاسن زیادی که میتوان برای آن برشمرد، بازنگری و تغییراتی در ارائه مطالب آن، اجتنابناپذیر به نظر میرسد. در این بخش، با مروری بر محاسن و کاستیهای این کتاب پیشنهادهایی نیز جهت رفع آنها ارائه میشود.
3ـ1ـ محاسن و نقاط قوت کتاب
•زبان ساده و روان کتاب، که موجب انس و الفت خواننده با آن میگردد و در امر یادگیری بسیار مؤثر است.
•وجود رگههایی از نقد در تبیین و تشریح آرایهها.
•تشریح و تبیین آرایهها با آوردن مَثَلها و نمونههای مناسب در ابتدای دروس و توضیح آنها.
•آوردن نکات مهم هر درس در پایان آن بهصورت مختصر و مفید.
•توجه به برخی از آرایهها که در کتب بلاغی به آنها اشارهای نشده است؛ همچون واجآرایی، حسآمیزی و تناقض.
•تناسب هر درس با ساعت درسی اختصاص یافته بدان
•استفاده از طرح سؤال در توضیح امثال برخی از آرایهها
•بیان علل بهوجود آمدن برخی از آرایهها، همچون مجاز
•آوردن امثال از شعر و نثر که باعث میشود دانشآموز درک کند که آرایهها مختص شعر نیستند بلکه بین شعر و نثر مشترکاند.
•آوردن تصاویر برخی از شاعران در اول برخی از دروس (مربوط به آرایهای که در آن شهرت دارند).
3ـ2ـ نارساییها و کاستیهای کتاب
همه کتب بلاغت فارسی و عربی از آغاز تاکنون نارساییهایی داشتهاند که بیشتر آنها در علم بدیع نمود دارد.
برخی از مهمترین این نارساییها عبارتاند از: نارسایی در تعاریف، افزایش بیمورد اصطلاحات، طرح فنون ادبی عربی در فارسی، طرح تفنن در کنار صنعت، بیتوجهی به برخی از آرایهها و زیباییهای کلام، بیتوجهی به طبقهبندی صنایع و اغتشاش در طرح مطالب با وجود اینکه سعی شده است کاستیهای مذکور در کتاب آرایههای ادبی برطرف گردد، هنوز نارساییهایی دیده میشود که در برخی موارد در امر یاددهی ـ یادگیری اختلال ایجاد میکند. برخی از این نقایص همراه با پیشنهادی برای رفع آنها فهرستوار عبارتاند از:
•آوردن قالبهای شعر فارسی در مبحث بلاغت: بهتر است مبحث قالبهای شعری با عنوان «بیاموزیم» در آخر دروس کتاب ادبیات فارسی سوم انسانی آورده شود تا هم روال کتابهای ادبیات فارسی سال اول و دوم استمرار یابد و هم دانشآموزان، قالبهای شعری را بعد از شعری که بدان قالب اختصاص دارد یاد بگیرند و در کتاب آرایههای ادبی هم فقط مباحث بلاغی آمده باشد.
•بیتوجهی به علم معانی: علم معانی مهمترین بخش بلاغت و میدان هنرنماییهای ناپیدای شعرا و نویسندگان است که در این کتاب بدان اشاره و توجهی نشده است. با حذف بخش قالبهای شعر فارسی، میتوان به اجمال به این موضوع هم پرداخت.
•جای خالی برخی آرایهها: صنایعی چون اسلوب معادله و تشبیه مرکب بهتر است آورده شود. حذف مبحث تشبیه مرکب از یک طرف، توضیح اسلوب معادله را با مشکل مواجه میسازد و از طرف دیگر، دانشآموزان انسانی در تشخیص ارکان تشبیه در این نوع تشبیهات سردرگم میشوند. بهخصوص در درس وصف ابر در کتاب ادبیات فارسی پیشدانشگاهی، که اوج هنر فرخی آوردن همین تشبیهات مرکب است.
•استفاده نکردن از مطالب کتب ادبیات دبیرستان در امثال و خودآزمایی دروس آرایههای ادبی: بهتر است در تبیین آرایهها یا برای قسمت خودآزمایی، از مطالبی که دانشآموزان در کتب ادبیات خود خواندهاند استفاده شود.
•نبود طبقهبندی مناسب آرایههای علم بدیع: این بحث باید بهصورت جدی مورد توجه قرار گیرد و ما در ادامه مطلب در بخشی جداگانه آن را بررسی میکنیم.
4. طبقهبندی صنایع ادبی
پیشینه طبقهبندی علوم بلاغی به قرن پنجم برمیگردد. اولینبار، عبدالقاهر جرجانی در کتابهای اسرارالبلاغه و دلائلالاعجاز مباحث علم بیان و معانی را بهصورت مستقل بررسی کرده است ولی هنوز مباحث بدیع جدا نشدهاند تا اینکه سکاکی در کتاب مفتاحالعلوم مباحث بدیع را در دو بخش لفظی و معنوی، مجزا از مباحث بیان و معانی بررسی کرده است.
در بخش بدیع، همین تقسیمبندی تا این اواخر پابرجا بود تا اینکه برخی به طبقهبندی تازهای همت گماشتند.
سیروس شمیسا از جمله افرادی است که با طبقهبندی نوینی توانسته است نشان دهد که هر صنعت، پدیدهای مجزا و مجرد نیست بلکه بین برخی از صنایع ارتباط منطقی و معقولی وجود دارد. او صنایع لفظی را با عناوین «روش تسجیع»، «روش تجنیس»، «روش تکرار» و «تفنن یا نمایش اقتدار» بررسی و صنایع معنوی را هم به «روش تشبیه»، «روش تناسب»، «ایهام»، «ترتیب کلام» و «تعلیل و توجیه» تقسیم کرده است. کورش صفوی نیز در کتاب «از زبانشناسی به ادبیات» صنایع بدیعی را از دیدگاه زبانشناسی طبقهبندی کرده است که هر چند علمی و روشمند مینماید اشکالاتی نیز دارد یا حداقل میتوان گفت که در سطح دانشآموز دوره دبیرستان نیست. پورنامداریان و طهرانی ثابت هم در مقالهای با عنوان «تداعی و فنون بدیعی» صنایع بدیع را براساس انواع تداعی در سه محور تشابه، مجاورت و تضاد طبقهبندی کردهاند.
نبود تقسیمبندی در صنایع بدیعی موجب میشود که دانشآموزان همه آرایهها را جدا و مجزا از یکدیگر بپندارند و ارتباط برخی از آنها را به درستی درک نکنند و گاهی دچار اشتباه شوند یا برای موردی، همزمان دو آرایه را در نظر بگیرند؛ مثلاً آرایه تلمیح که برپایه تناسب شکل میگیرد، همزمان تلمیح و مراعاتالنظیر محسوب شود. پیشنهاد میشود که تقسیمبندی استاد شمیسا در بخش بدیع اعمال شود که به دلیل سادگی و تناسب با سطح اطلاعات دانشآموزان بسیار مفید خواهد بود. در جدول بالا، طبقهبندی فنون بدیعی موجود در کتاب آرایههای ادبی با تغییرات اندکی براساس نظرات سیروس شمیسا نشان داده شده است.
5. نتیجهگیری
«ترجمانالبلاغه» اولین کتاب بلاغی فارسی است که در قرن پنجم هجری تحتتأثیر بلاغت عربی نوشته شد. در دورههای بعد هم کتب بلاغی فراوانی نوشته شد اما تعداد کتب موفق در این زمینه، انگشتشمار است. تعداد زیادی از این کتب با تراشیدن صنایعی که نقشی در زیباییشناسی متون ادبی نداشتند، فقط بر تعداد آرایهها افزودند. یکی از کتب موفق درسی در زمینه صنایع بلاغی، کتاب آرایههای ادبی سال سوم انسانی است. با وجود محاسن بسیاری که این کتاب درسی در آموزش آرایههای ادبی به دانشآموزان دبیرستانی دارد، کاستیهایی نیز در آن دیده میشود. بنابراین، ضرورت دارد که این کتاب بازنگری و کاستیهای آن رفع شود. علاوه بر معایب جزئی که به آنها اشاره شد، عمدهترین نقص این کتاب، اکتفا کردن به طبقهبندی صنایع بدیعی در دو گروه لفظی و معنوی و عدم توجه به علم معانی در این کتاب است. گنجاندن علم معانی به جای بخش قالبهای شعر فارسی و طبقهبندی مناسب صنایع بخش بدیع با توجه به رهیافتهای معاصر، این کاستیها را رفع و آن را به منبع مرجعی در این زمینه در سطح دانشآموزان تبدیل خواهد کرد.
پینوشت
1. بدیع، علمی است که به وسیله آن، وجوه تحسین کلام شناخته میشود؛ البته بعد از رعایت مطابقت با مقتضای حال (علم معانی) و رعایت وضوح دلالت (علم بیان).
منابع
1. خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمان (بیتا). الایضاح فیعلوم البلاغه. بیروت: مؤسسه الکتب الثقافیه.
2. رضانژاد (نوشین)، غلامحسین. (1367). اصول علم بلاغت. چاپ اول. تهران: انتشارات الزهرا.
3. سارلی، ناصرقلی؛ سعادت درخشان، فاطمه. (1389). دورهبندی تاریخ دانش بلاغت فارسی. نقد ادبی سال 3. شماره 10 صص 33 ـ 7.
4. سکاکی ابویعقوب یوسف. (1348). مفتاحالعلوم، مصر، 1384.
5. شمیسا، سیروس. نگاهی تازه به بدیع چاپ دوم. تهران: فردوس.
6. صفوی، کوروش. (1373). از زبانشناسی به ادبیات. جلد اول (نظم). چاپ اول. تهران: نشر چشمه.
7. هادی، روحالله. (1391). آرایههای ادبی. تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.