چکیده
در بیتی از شاهنامه که در درس «کاوه دادخواه» (کتاب ادبیات پیشدانشگاهی) نقل شده، کلمه «پُشت» به معنای «رو» بهکار رفته است. در این جُستار، ما این معنی از لغت مورد نظر را متأثر از زبان عربی دانستهایم.
در درس «کاوه دادخواه» چنین آمده است:
«از آن چرم کآهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان، کاوه آن بر سر نیزه کرد
همان گه ز بازار برخاست گرد»
(زبان و ادبیات فارسی پیشدانشگاهی، 1391: 19)
در فهرست واژگان در آخرِ کتاب، درباره لغت «پشت پای» میخوانیم:
«پشت پای: روی پای، سینه پای» (همان:146)
در شعر «در مناجات و ختم کتاب» (باب دهم بوستان) از سعدی نیز، «پُشت پا» در معنای «روی پا» بهکار رفته است:
«به پیران پشت از عبادت دو تا
ز شرمِ گنه، دیده بر پُشت پا»
(سعدی، 1369: 395)
و نیز در حکایتی از گلستان:
«گهی بر طارم اعلی نشینم
گهی بر پشت پای خود نبینم»
(همان: 75)
«پشت پا: ظاهر قدم (مقابل کف پا) ...» (لغتنامه دهخدا، ذیل همین لغت)
«پشت پا: قسمت ظَهر پای» (معین، ذیل لغت پشت پا)
اگر در کتب لغت عرب و اشعار عربی مداقّه کنیم، در مییابیم که معنای «روی» برایکلمه «پشت»، گرتهبرداری از لغت عربی «ظَهر» است که عربزبانان گاهی آن را در معنای «رو» و گاهی در معنای «پشت» بهکار میبرند.
«ظَهر: رو، سطح، ظاهر، کمر، پشت، قسمت خارجی» (البستانی، 1379: 346)
البته این احتمال اقوی است که «ظَهر» در معنای «پشت»، تلفظی دیگر یا تخفیف یافته از کلمه «ظاهر» باشد که دقیقاً به همین معنا در ادب دوره جاهلیت آمده است. پیشتر، از لغتنامه نقل گردید که پشت پا مترادف ظاهر قدم است.
طرفئبن العبد در معلّقه خود، که یکی از معلقات سبع است، چنین سروده است:
«لخوله اطلال ببرقه ثهمد
تلوح کباقی الوشم فی ظاهر الید»
(ترجانیزاده، 1382: 55)
ترجمه: «در سرزمین ثهمد آثار چادر و منزل خوله مانند خال پشت دست آشکار و نمایان است» (همان: 56).
همانطور که در رسم عرب خال را بر پشت دست میکوبیدهاند، در فارسی نیز پشت دست را داغ میکردهاند که جلوی چشمشان باشد و مطلب مورد نظر در یادشان بماند:
«پشت دستم را داغ کردم که تا من باشم دیگر پیرامون ترفیع رتبه نگردم»
(ادبیات فارسی 2، 1388: 41)
پس، با التفات به معنا و کاربرد لغت «ظَهر» در زبان عربی، میتوان چنین استنباط کرد که معنای «رو» برای لغت «پشت» در شعر فارسی، گرتهبرداری از لغت عرب است.
منابع
1. البستانی، فواد افرام (1379). منجدالطلاب. ترجمه محمد بندرریگی. چ 2. تهران: حُر.
2. دهخدا، علیاکبر (1372). لغتنامه. چ 1. انتشارات دانشگاه تهران.
3. ترجانیزاد، احمد (1382). شرح معلقات سبع. چ 1. تهران: سروش.
4. پارسانسب، محمد و دیگران (1391). زبان و ادبیات فارسی پیشدانشگاهی. چ 18. تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.
5. داودی، حسین و دیگران (1388). ادبیات فارسی 2. چ 12. تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.
6. سعدی، مصلحالدین (1369). کلیات سعدی، به اهتمام محمدعلی فروغی. تهران: امیرکبیر.