چکیده
لحن در ادبیات فارسی عبارت است از نگرش و احساس گوینده یا نویسنده نسبت به محتوای پیام ادبی. در شعر، لحن با تکیه بر عناصری چون قالب شعر، معنی اصلی واژهها، عبارتهای برجسته، ساختمان جملهها، وزن، هجاهای شعر، تصاویر توصیفی و صور خیال شکل میگیرد. در هر اثر ادبی، یک یا ترکیبی از چند لحن اصلی و تعدادی لحن جزئی یا موضعی وجود دارد که از جهت ارتباطی که بین آفریننده اثر و خواننده آن برقرار میکند، از اهمیت والایی برخوردار است. در پژوهش حاضر، لحن بهکار رفته در نظم و نثر کتاب خوانداری پایه نهم براساس روش توصیفی- تحلیلی واکاوی میشود تا مفهوم لحن، عناصر آن و ضرورت بهکارگیری این مؤلفه تأثیرگذار در آثار ادبی هرچه بیشتر روشن و مشخص گردد.
مقدمه
لحن سخن، از زمان زادهشدن زبان، با آن همراه بوده است و جزء جدا نشدنی آن به شمار میآید اما به لحاظ نظری، موضوع نوظهور و نوزادی است و شاید دانایان زبان، به دلیل سادگی و سهولت موضوع، کمتر درباره آن سخن گفته و نوشتهاند. امروزه ضرورت شناسایی لحن بیشتر از پیش برای فراگیرندگان و کاربران زبان احساس میشود؛ شاید بدین خاطر که بیشتر مورد عنایت قرار گرفته است. موضوع خوانش متن با لحن درست نیز راه نرفته و جاده ناهمواری است که باید با تلاش و کوشش مستمر آن را کوبید و هموار ساخت و این امر جز با همت صاحبان قلم و عالمان زبان، امکانپذیر نخواهد شد. نگارنده مقاله حاضر در تلاش است با بررسی لحن، زمینه آشنایی بیشتر دانشآموزان با این مقوله مهم را فراهم آورد و مقوله لحن را در کتاب فارسی پایه نهم بررسی کند. لذا، موقعیتهایی که از این رهگذر به وجود میآید، مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفته است.
بیان مسئله
شُعرا و نویسندگان برای انتقال اندیشه، احساس و موضوعات عینی و ذهنی عصر خود از قالبهای ادبی مختلف مدد میگیرند و به تناسب نوع ادبیای که برگزیدهاند، با لحنهای گوناگون به ارسال پیام خود میپردازند. سؤال تحقیق حاضر این است که آیا شاعران و نویسندگان از لحن واحدی استفاده میکنند؟ آیا به سبب تعلیم تنها از لحن جدی بهرهگیری کردهاند یا از لحنهای غیرجدی نیز مدد جستهاند؟
روش تحقیق
این جستار به روش توصیفی - تحلیلی است و به دنبال استخراج و دستهبندی دریافت تأثیر گونههای مختلف لحن، در کتاب فارسی خوانداری پایه نهم است. در این پژوهش، در آغاز لحن تعریف میشود و سپس به نمونههایی از سخن شاعران و نویسندگان اشاره میگردد. نمونههای برگزیده صرفاً مثالهایی برای اثبات این است که هر شاعر و نویسنده با استفاده از نوعی لحن توانسته است فضا و پیامی متفاوت خلق کند.
پیشینه تحقیق
با توجه به جستوجوهایی که نگارنده انجام داده، تاکنون هیچ تحقیق مستقیمی درباره موضوع موردنظر صورت نگرفته است.
اهداف تحقیق
هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش لحن در کیفیت کتاب خوانداری ادبیات فارسی پایه نهم، همچنین چگونگی ساخت لحن و میزان خلاقیت شاعران و نویسندگان در این عرصه و نشان دادن جایگاه و اهمیت هنری این اثر است.
بحث و بررسی
لحن در ادبیات فارسی، عبارت از نگرش و احساس گوینده یا نویسنده نسبت به محتوای پیام ادبی است که با یاری جستن از دیگر عناصر از قبیل قالب (در شعر)، معنی اصلی و ضمنی واژهها، عبارتهای برجسته، ساختمان جمله، وزن و هجاها (در شعر)، تصاویر توصیفی و صور خیال شکل میگیرد.
بنابراین، لحن بر محتوا و ترکیب همه عناصر سخن تأثیر میگذارد و در همین راستا، عادتهای گفتاری یا شیوه بیان، لحن کلی سخن را ایجاد میکند. در ادامه سخن، تعاریف مختلف لحن در بیان ادیبان بررسی خواهد شد.
لحن چیست؟
از لحن تعاریف مختلفی ارائه شده است. برخی آن را «طرز برخورد نویسنده یا شاعر با موضوع داستان» میدانند؛ «به طوری که خواننده بتواند آن را متوجه شود» (داد، 1385: 413). برخی دیگر معتقدند که «لحن در فضای تنگتر عبارت از سبک و شیوه بیان یک شخصیت است» (براهنی، 1368: 325).
خوانش
در این پژوهش، منظور از خوانش، قرائت، روخوانی و خواندن درست متن فارسی است. خوانش درست برخاسته از دانش زبانی است و در انتقال درست مطلب به کار میآید. خواننده با آگاهی از قواعد و علائم نشانهگذاری (سجاوندی)، واحدهای زبرزنجیری (مکث، درنگ، تکیه) و علم عروض (وزن شعر)، باید گسست و پیوستهای خوانداری را به خوبی رعایت کند.
تنوع الحان
حال بعد از ذکر تعاریف مختلف لحن و چگونگی استفاده از خوانش متن برای استفاده از آن بهعنوان یکی از عناصر داستانی در نظم و نثر کتاب خوانداری فارسی پایه نهم، اقسام الحان و مصداقهای آن را در شعر و نثر بررسی میکنیم.
1. لحن حماسی
لحنی کوبنده و پرصلابت مربوط به بیان شجاعتها، دلاوریها و افتخارات است. یکی از ویژگیهای این لحن آن است که مصوتهای متن باید با کشش بیشتری ادا گردد تا عبارت، ابهت و صلابت یابد. «شعر حماسی در پایان مصراعهای خود به برداشت گرایش دارد؛ یعنی خواننده این اشعار، آن را به گونهای میخواند که در پایان هر مصراع با کشیدگی صدا و تلفظ دقیق صامتها و مصوتها، شکوه و عظمت موارد بیان شده و شخصیتهای افسانهای و اسطورهای آن را به نمایش بگذارد.» (کجانی حصاری، 1388: 44).
لحن غنایی
لحن غنایی، بیانگر هیجانها و احساسات راستین، فردی و خاص است؛ همچنین، عواطف را به خوشنواترین شکل خود بیان میکند. در لحن غنایی، گوینده بیشتر از واژههای لطیف، ساده، هماهنگ و پُرطنین بهره میبرد که در ترکیب خویش به موسیقی شعر کمک میکنند.
لحن تعلیمی و اندرزی
در لحن تعلیمی، خواننده با حفظ روحیه خیرخواهی، نرمی و ملایمت در گفتار را به کار میگیرد. تلاشگوینده بر این است که با بهکارگیری این لحن- که به لحن اندرزی (لحن آمرانه یا پدرانه) نیز موسوم است- با گویشی آرام و آهسته در دل شنونده نفوذ کند و نکات مهم خوب زیستن را به وی القا نماید.
در ایران نوشتههای تعلیمی، بیشتر برای پند و اندرز بهکار میروند. این مبحث همواره مورد توجه سخنوران بوده و درباره آن در مباحث مرتبط با شیوه موعظه اثربخش، سخن گفته شده است. ابنسینا، در نمط نهم کتاب « الاشارات و التنبیهات» چهار ویژگی وعظ و پند تأثیرگذار را برمیشمرد که یکی از آنها بیان سخن با لحنی نرم است: «نفس الکلام الواعظ، من قائل ذکی بعبارئ بلیغئ و نغمئ رخیمئ و سمت رشید» (ابنسینا، 1368: 447)؛ یعنی، سخن پندآموز باید از گویندهای پاک با عبارات بلیغ و لحنی خوش و به شیوهای روشن و اقناعکننده شنیده شود تا مؤثر واقع شود و هدف موعظه تحقق یابد.
بنابراین، نویسنده این گونه متون، خود را به جای انسانی آگاه میگذارد و از زبان او که بیشتر شبیه به پدران یا معلمان دلسوز است، با مخاطب خود سخن میگوید؛ به همین دلیل، لحن متنهای تعلیمی پدرانه است و خواننده آنها نیز باید به هنگام خواندن، خود را پدر یا معلمی فرض کند که میخواهد نکاتی را به فرزندان یا شاگردانش بگوید.
لحن عاطفی
لحن عاطفی با احساسات، عواطف و خواستهای انسان پیوند دارد. خوانش متن با این لحن، با کشش روایی و نرمی آهنگ کلام و تکیه و درنگهای مناسب همراه است و با عواطف و احساسات لطیف همراه میشود.
لحن توصیفی و روایی
لحن توصیفی با هدف شرح و توصیف خصوصیات و ویژگیهای پدیدهها به کار گرفته میشود. این لحن، آهنگی نرم و ملایم دارد.
لحنهای توصیفی عبارتاند از: بشارتبخش و شاد، طنزآمیز، تحذیری، شاکرانه و امیدوارانه، فروتنانه، مؤدبانه، دادخواهانه، مسئولیتپذیر، دعایی، تحسینآمیز، تأکیدی، ستیزهگر و عصبانی، تشویقکننده، رکیک، استهزاکننده، امیدبخش، پهلوانانه، پیروزمندانه، گزارشی، دستوری، گفتوگویی و ... .
واکاوی لحن در کتاب فارسی نهم
سیاست آموزشی کتابهای درسی فارسی در دوره اول متوسطه در بین مهارتهای خوانداری، بیشتر بر ویژگیهای گفتاری و روایی زبان فارسی مانند لحن، تکیه و خرده مهارتهای دیگر استوار است. این رویکرد تازه به محتوای آموزشی، از نقاط قوت کتابهای درسی در حال حاضر است. در طول دوره متوسطه اول، دانشآموزان به تدریج با انواع لحن و نحوه بهکارگیری آنها آشنا میشوند. این رویکرد تازه به کتاب فارسی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که زمینه درک درست را در روند یاددهی- یادگیری فراهم میسازد.
در کتابهای فارسی دوره اول متوسطه، یعنی از پایه هفتم تا نهم، پرداختن به لحن و آشنایی دانشآموزان با آن به صورت تدریجی آغاز میشود و در پایه نهم به اوج خود میرسد. شناخت انواع جملههای پرسشی، عاطفی، امری و خبری نیازمند درک درستی از مفهوم لحن هر یک از این جملههاست. در درسهای دیگر کتاب فارسی در این پایه نیز کمابیش با مقوله لحن بهصورت غیرمستقیم سر و کار داریم.
ستایش
این درس نوعی تحمیدیه یا حمد و ستایش خداست. در سنتهای دینی، حمد و ستایش الهی در آغاز هر کار، ضروری است؛ چنانکه، پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «کل امرٍ ذی بال لم یبدء ببسمالله فهو ابتر»؛ هر کاری که با نام خداوند شروع نشود، ناتمام است. از این رو، آغاز این کتاب نیز با ذکر نام و یاد خداوند آراسته شده است.
در سنت ادبی و فرهنگی ما معمولاً هر کتاب و نوشتهای با تحمیدیه و ستایش پروردگار آغاز میشود و با نیایش به فرجام میرسد. در این نوشته، بر این تأکید شده است که با نگاه عمیق و خردگرایانه به پدیدههای گوناگون آفرینش میتوان به شناخت خداوند دست یافت. لحن مناسب خوانش اینگونه متنها (تحمیدیه و ستایش) متواضعانه همراه با آهنگی ملایم است.
درس اول: آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
شعر «آفرینش همه تنبیه خداوند دل است» از بخش مواعظ کلیات سعدی انتخاب شده است. اصل شعر، 43 بیت دارد که بهصورت خلاصه در کتاب درسی آمده است. به شعرهای حکمی، «مواعظ» میگویند که شامل اندرز و پند و نصیحتاند. گاه مواعظ در شعر به شیوه غیرمستقیم در قالب داستان، حکایت و گاه به صورت مستقیم در قالب قصیده- غزل و قطعه بیان میشوند. نگارنده، نمونههایی از ابیات این درس را بررسی کرده است.
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار
در آغاز قصیده، لحن شاعر متواضعانه و ستایشی است اما او در ابیات پنجم تا دهم، لحن پرسشی را به کار گرفته است:
خبرت هست که مرغان سحر میگویند:
آخر ای خفته، سر از خوابِ جهالت بردار
تا کی آخر چو بنفشه، سر غفلت در پیش؟
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
شاعر، در ابیات پایانی با مخاطب قرار دادن خویش، به نوعی خود را با مخاطب آغاز غزل همراه و یکی نشان میدهد؛ گویی توصیههای غزل خطاب به خودِ اوست. لحن غالب در ابیات پایانی به نوعی تعلیمی و متواضعانه و همراه با شکرگزاری پروردگار است.
نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است
شکرِ اِنعام تو هرگز نکند شکرگزار
سعدیا، راستروان گوی سعادت بردند
راستی کن که به منزل نرسد کجرفتار
در مجموع، لحن سعدی در این قصیده ستایشی، مشفقانه و تعلیمی است. چون قصیده سعدی در فصل زیبایی آفرینش آمده، برای تحقق اهداف فصل لازم است شیوهها و مهارتهای بهرهگیری از نعمتهای خداوند و چگونگی ستایش، حمد و شکرگزاری از نعمتها، تبیین و تحلیل شود.
درس دوم: عجایب صنع حقتعالی
این درس از کتاب «کیمیای سعادت» امام محمد غزالی به فراخور دانشآموزان پایه نهم متوسطه انتخاب شده است. لحن غالب متن، تعلیمی است؛ نویسنده به حکم آموزههای قرآنی نظیر «فلینظر الانسان الی طعامه» (عبس/24) پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد؛ «فلینظر الانسان ممّ خلق» (الطارق/ 5) پس انسان باید با تأمل بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟1 و ... فراگیرندگان را به خوب دیدن و خوب اندیشیدن درباره آفریدههای خداوند فرا میخواند. بر این اساس، در پایان درس، شعری با عنوان «پرواز» از نیما یوشیج آمده است که فراگیرندگان باید آن را حفظ کنند. نگارنده سعی دارد درباره عنصر لحن در شعر پرواز نیز توضیحاتی بدهد.
در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟
پرسید کرم را، مرغ از فروتنی
تا چند منزوی، در کنج خلوتی؟
در بسته تا به کی، در محبس تنی؟
در فکر رستنم- پاسخ بداد کرم-
خلوت نشستهام زین روی، منحنی
همسالهای من، پروانگان شدند
جستند از این قفس، گشتند دیدنی
در حبس و خلوتم تا وارَهم به مرگ
یا پر برآورم، بهرِ پریدنی
اینک تو را چه شد، کای مرغ خانگی
کوشش نمیکنی، پرّی نمیزنی؟
این شعر نیمایی، لحن مناظره و عاطفی دارد و به فراخور ابیات از لحن فروتنانه نیز بهره میبرد. بسامد جملات پرسشی، در سخن شاعر بسیار زیاد است. این نوعی لحن اندیشمندانه و توجهبرانگیز به وجود آورده است؛ زیرا در مخاطب نوعی کنجکاوی ایجاد میکند. سپس، پاسخ را بهصورت تفسیری ساده بیان مینماید. نیما در این شعر با بهرهگیری از دو نماد (کرم و مرغ خانگی) و آیین مناظره، پیام خویش را با مخاطبان در میان میگذارد. کرم، نماد شخصیتی است که در پی تحول و ارتقای منش در زندگی خویش است؛ در مقابل، مرغ خانگی که جایگاه اصلی او در بیکران آسمان است، خویشتن خویش را فراموش کرده و به زندگی زمینی دل باخته است. نیما با تیزهوشی در بیت پایانی، مخاطب شعر را با لحن پرسشی- که ناظر بر خودآگاهی و بازگشت به اصل خویش است- به درنگ و تفکر وا میدارد.
در شعر معاصر، با توجه به مخاطبان، بر شخصیتهای شعری و تأثیرپذیری از دیگر انواع ادبی، مانند داستان و نمایشنامه، تأکید شده و توجه خاصی به لحن مبذول گردیده است. نیما یوشیج میگوید: «با زبان هرکس که حرف میزنید کلمات خاص زبان او را به آسانی استعمال کنید. هیچ وحشت نداشته باشید از «وول زدن» یا «لؤلؤ». اولی برای شعر به زبان عامیانه و دومی برای شعر و تئاتر برای بچهها کاملاً متناسب و بجا هستند» (نیما، 1385: 164). در جای دیگر میگوید: «چی بگم یک کلمه عامیانه است و در این نوع شعر که سبک نگارش آن عامیانه نیست خوشایند واقع نمیشود. به کار نوعی شعر به سبک عامیانه میخورد» (همان: 226). این توصیه نیما نشاندهنده توجه او به لحن شعر است.
درس سوم: مثل آینه، کار و شایستگی
متن درس سوم از دو بخش نظم و نثر شکل گرفته است. بخش اول را آموزههایی تشکیل میدهد که قدرت نقدپذیری نوجوان را با لحنی تعلیمی تقویت میکند. در ادامه، شعری از پروین اعتصامی به بخش اول پیوند میخورد که در هر بیت آن با بیانی آموزنده، مخاطبان نوجوان به بهرهگیری از اندرزهای فرهیختگان تشویق میشوند.
جوانی، گهِ کار و شایستگی است
گهِ خودپسندی و پندار نیست
چو بفروختی، از که خواهی خرید؟
متاع جوانی به بازار نیست
غنیمت شمر، جز حقیقت مجوی
که باری است فرصت، دگر بار نیست
مپیچ از ره راست، بر راه کج
چو در هست، حاجت به دیوار نیست
ز آزادگان، بردباری و سعی
بیاموز، آموختن عار نیست
به چشم بصیرت به خود در نگر
تو را تا در آیینه، زنگار نیست
همی دانه و خوشه، خروار شد
ز آغاز، که شاگرد هشیار نیست
این قطعه شعر تعلیمی لحنی توصیفی- ترغیبی و اندرزگونه دارد. پروین اعتصامی در این قطعه شعر تلاش میکند جوان را- که ظاهراً شایستگیهای جوانی خودش را درک نمیکند- برانگیزد تا به حقیقت جوانی دست یابد. آغاز قطعه «جوانی» به شایستگی با لحن توصیفی همراه است. در بیت دوم، شاعر با لحن پرسشی سخن میگوید و در ابیات پایانی، دوباره لحن تعلیمی و اندرزگونه را بهکار میگیرد.
در مجموع، لحن پروین اعتصامی در این قطعه به مقتضای تعلیمی بودن قاطعانه است. علاوه بر کاربرد افعال امری در این قطعه، وجود کلمهها و ترکیباتی که مفهوم قطعیت و التزام به همراه دارند، تأییدی بر این مدعاست. واژههایی مانند غنیمت شمر و بیاموز بیانگر این مفهوماند.
درس چهارم: همنشین
متن درس از نوشتهها و سرودههایی تشکیل شده که هر یک متعلق به شاعر، نویسنده، یا شخصیتی برجسته است. هنر نویسنده این بوده که بخشهای متنوع را بهخوبی به هم پیوند داده است؛ بهگونهای که گویی همه این قسمتها از آنِ یک نویسنده است. به این پیوستگی و یکپارچگی در متن «انسجام» میگویند. لحن غالب متن درس، لحنی تعلیمی و آموزشی است و با لحن امری و پرسشی همراه است.
درس پنجم: آداب زندگانی
این درس شامل دو بخش است: بخش اول از کتاب قابوسنامه و بخش دوم از کتاب اخلاق ناصری برگزیده شده است. لحن هر دو متن، تعلیمی و آموزشی است و آموزههای خود را در حوزه اندیشههای فرهنگی و رفتارهای مناسب اجتماعی نمایان میسازد.
این دو متن از نثرهای تاریخی و مُرسل زبان فارسی انتخاب شدهاند که اگرچه از نظر زمانی با یکدیگر متفاوتاند، شباهتهایی دارند. برای مثال، جملههای هر دو متن کوتاهاند و اشباع معنی و روانی جملهها را در آنها میتوان مشاهده کرد. این ویژگی بر تأثیر آموزههای متن بر مخاطبان میافزاید.
درس ششم: پرتوِ امید
متن درس ششم از دو بخش نظم و نثر شکل گرفته است: بخش اول به قلم بهاءالدین خرمشاهی و دارای لحنی آموزشی- تحقیقی است. نقد و طنز، دو عنصر دنیای روان و زبان است، به نقل از کتاب «حافظ نامه» استاد خرمشاهی در پیشانی این درس جای گرفته است.
در بخش دوم با غزلی مشهور از حافظ شیرینگفتار روبهرو هستیم. درونمایه این شعر، امید و توکل به خداوند بزرگ است و لحن تغزلی و غنایی، که با احساسات و عواطف انسانی سر و کار دارد، مناسب خوانش این بخش از درس است.
یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
ای دل غمدیده حالت بِه شود، دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان، غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
هان مشو نومید! چون واقف نِه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان، غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز توفان، غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور
حافظا، در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وِردت دعا و درسِ قرآن، غم مخور
(حافظنامه، 1391: 826)
درس هفتم: همزیستی با مامِ میهن
متن درس هفتم را «فریدون اکبری شلدره» نگاشته است و درونمایه و مضمون اصلی و محتوایی آن بر وحدت ملی، همدلی و یکپارچگی فرهنگی تأکید دارد.
لحن متن درس، آمیزهای از لحنهای تعلیمی، توصیفی و حماسی است و خواننده در جایجای آن لازم است آهنگ، تکیه، درنگ و فراز و فرود متن را به درستی رعایت کند تا پیام متن، اثرگذارتر گردد. درس با بیان مفهوم مام میهن آغاز میشود. سپس، با ارائه تمثیلهایی (پیوند مادر با فرزندان، پیوستگیگلهای گوناگون با آب و خاک گلستان) تصویرهایی مناسب برای مخاطب نوجوان میآفریند؛ در ادامه، با ابیاتی از فردوسی بزرگ و سخنان مقام معظم رهبری، بر وحدت و همزیستی ملی تأکید میکند. ایشان بر این باور است که مردم ایران با همه رنگارنگی گویش و لهجه و نژاد، در مسائل ملی همصدایی و اتحاد خیرهکنندهای دارند. نگارنده سعی کرده است با تکیه بر عنصر لحن، شعرخوانی با عنوان «دوراندیشی» را که در پایان درس آمده است مورد تحلیل قرار دهد.
تحلیل شعرخوانی «دوراندیشی» با تکیه بر عنصر لحن
کودکی از جمله آزادگان
رفت برون با دو سه همزادگان
پای چو در راه نهاد آن پسر
پویه همی کرد و درآمد به سر
پایش از آن پویه درآمد زِ دست
مِهر دل و مهره پشتش شکست
شد نفسِ آن دو سه همسال او
تنگتر از حادثه حال او
آنکه و را دوستترین بود گفت:
«در بُن چاهیش بباید نهفت
تا نشود راز چو روز آشکار
تا نشویم از پدرش شرمسار»
عاقبت اندیشترین کودکی
دشمن او بود از ایشان یکی
گفت: «همانا که در این همرهان
صورت این حال نمانَد نهان
چون که مرا زین همه دشمن نهند
تُهمت این واقعه بر من نهند
زی پدرش رفت و خبردار کرد
تا پدرش چاره آن کار کرد
هر که در او جوهر دانایی است
بر همه چیزیش توانایی است
دشمن دانا که غم جان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود
این درس از مقالت شانزدهم «مخزنالاسرار» نظامی انتخاب شده است. البته حکایت با این دو بیت ختم میشود:
بند فلک را که تواند گشاد
آنکه بر او پای تواند نهاد
چون ز کموبیش فلک درگذشت
کار نظامی زفلک برگذشت
این مثنوی تعلیمی دارای لحن کلی ترغیبی است. نظامی گنجوی در این مثنوی مخاطب را به دقت در انتخاب دوست و همنشین و بهرهگیری از تفکر و اندیشه و تدبر در کارها دعوت میکند. وی حس کنجکاوی و دقتنظر مخاطب را نسبت به این نکته برمیانگیزد که دوستان دشمنسیرت و دشمنصورتان دوستسیرت بسیارند. آری، دوستان نادان کم از دشمنان انسان نیستند و برعکس، دشمنان دانا، دوستان ناشناخته انساناند. بنابراین، انسان باید در روابط اجتماعی خود همواره حد اعتدال را نگه دارد.
نظامی در تمام ابیات، مشفقانه و نرم سخن میگوید و لحن تعلیمی دارد. در ابیات پایانی این حکایت، ارزش دانایی نیز به مخاطب گوشزد میشود. نظامی توانایی را نتیجه دانایی میداند. این بیت وی، گفته معروف فردوسی را فرا یاد میآورد:
توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر بُرنا بُود (فردوسی، 1388: 2)
درس هشتم: راز موفقیت
یکی از راههای اثرگذاری بر ذهن و زبان مخاطبان جوان و نوجوان، بیان شرححال و سرگذشت دانشمندان و اندیشمندان عرصه علم و فرهنگ است. در این درس، مخاطبان با بخشی از زندگینامه دو تن از نامآوران این پهنه آشنا میشوند.
متن نخست با لحنی روایی آغاز میشود؛ با توصیف همراه میگردد و با گفتوگو پایان مییابد. رعایت بیان خرده لحن جملههای خبری، پرسشی و عاطفی، متن را زنده و اثرگذار میکند. متن دوم نیز که روایتی مشهور از دانشاندوزی ابوریحان را به تصویر میکشد دارای لحنی روایی است و با حدیثی گرانقدر از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) پایان مییابد.
درس نهم: آرشی دیگر
منظومه «کودکی از جنس نارنجک» سروده محمد گودرزی دهریزی (متولد 1348 تهران) است. شاعر در این منظومه از زاویهای دیگر به موضوع شهادت حسین فهمیده نگریسته است. این درس لحنهای متنوعی دارد اما، لحنِ چیره بر فضای این شعر، که مبین قهرمانیهای یک نوجوان است، لحن حماسی- روایی است. این لحن ترکیبی، کوبنده و استوار است و شعر باید بهگونهای خوانده شود که روح دلاوریها و شجاعت شخصیتهای آن به شنونده انتقال یابد. بخشهایی از این درس را میتوان با لحنهای دیگری مانند لحن توصیفی، لحن روایی، همچنین لحن گزارشی خواند.
جنگ، جنگی نابرابر بود
جنگ، جنگی فوق باور بود
کیسههای خاکی و خونی
خط مرزی را جدا میکرد
دشمن بد عهدِ بیانصاف
با هجوم بیامان خود
مرزها را جابهجا میکرد
از میان آتش و باروت
میوزید از هر طرف، هرجا
تیرهای وحشی و سرکش
شاعر، این واقعه را با لحنی آمیخته به حماسه و اسطوره روایت کرده است؛ چرا که حرکت حسین فهمیده حرکت حماسی است و باید آن را با زبانی توصیفی، روایی و حماسی برای کودک و نوجوان روایت کرد تا تأثیرگذار باشد. لحن توصیفی- حماسی از ویژگیهای خوانش این متن است.
«آی، ای دشمن!
من حسین کوچک ایرانزمین هستم؛
یک تنه با تانکهاتان در کمین هستم؛
مثل کوهی آهنین هستم».
درس دهم: زنِ پارسا
تذکرئالاولیا از نخستین کتابهایی است که در شرح احوال عارفان و صوفیان به فارسی نگاشته شده است. متن «زن پارسا» که از این کتاب برگزیده شده، نثری ساده و روان دارد و برای آشنایی فراگیرندگان با این کتاب سودمند است. به عبارتی، نثر آن نزدیک به «نثر مرسل» است. به تناسب از آیههای قرآن کریم یا عبارتهای قرآنی نیز در آن بهکار رفته است.
بند نخستین درس- که «رابعه» را معرفی میکند- لحن تعلیمی- آموزشی دارد. دیگر بندهای متن، با لحن روایی- داستانی خوانده میشوند و این نکته به هنگام آموزش لازم است مورد توجه قرار گیرد.
درس یازدهم: پیامآور رحمت
این درس مشتمل بر دو بخش است: بخش نخست از اسلام و جهانی بودن آن سخن میگوید. سپس، به کار سترگ پیامآور رحمت و فرستاده خدا، حضرت محمد(ص)، اشاره میکند. بهره دوم، با سخنان گرانقدر ایشان پی گرفته میشود. لحن بخش نخست، علمی- آموزشی و لحن بخش دوم (ترجمه) روایی- تعلیمی است.
درس دوازدهم: آشنای غریبان، میلاد گُل
متن درس دوازدهم از دو غزل امام خمینی (ره) و قیصر امینپور شکل گرفته است. عنوان شعر آغازین (آشنای غریبان) دارای تناقض (پارادوکس) است که این خود حسن انتخابی است و به امام رضا (ع)، امام غریبان، اشاره دارد.
لحن خوانش غزل، لحنی روایی، آمیخته با بیان عواطف و آرزوهاست. لحن عاطفی، با احساسات، عواطف و خواستهای انسان پیوند دارد و در پهنههای گوناگون نظم و نثر، خود را آشکار میسازد. این لحن در شعر کاربردی گسترده دارد. خواندن متن با این لحن، با کشش آوایی و نرمی آهنگ کلام، تکیه و درنگهای مناسب همراه است.
چشمههای خروشان تو را میشناسد
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رُخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران، تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سرآمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
عنوان دومین غزل «میلاد گُل»، استعارهای از امام مهدی (عج) است. غزل امام (ره) لحنی شاد، امیددهنده و بشارتآمیز دارد. لحن شاد و شوقانگیز غزل شنونده را به شادی و نشاط فرا میخواند. پس آهنگِ خواندن آن باید بهگونهای باشد که شنونده، شادابی و خوش خبری و بشارت را احساس کند و با حس و حال همراه شود.
میلاد گُل و بهار جان آمد
برخیز که عیدِ میکشان آمد
خاموش مباش زیرِ این خرقه
بر جان جهان، دوباره جان آمد
گلزار ز عیش لاله باران شد
سلطان زمین و آسمان آمد
آماده امر و نهی فرمان باش
هشدار که مُنجی جهان آمد
درس سیزدهم: پیدای پنهان
این درس، گزیدهای از بخشهای مختلف کتاب «توحید مفضّل» است. در بند آغازین درس، سبب نگارش کتاب به فشردگی بیان شده که دارای لحن روایی- آموزشی است.
بخش عمده متن درس که ترجمه سخنان گرانسنگ امام جعفر صادق (ع) است و علامه مجلسی آن را به فارسی برگردانده، دارای لحن تعلیمی است. متن شامل گفتوشنودی است که در یک سوی آن، راهبر و راهنما قرار دارد و در دیگر سو، راهجویی که حقیقت را میطلبد؛ حقیقتی که شگفتیهای آفرینش را از پیکره و اعضا تا روح و روان انسان و شگفتیهای جهان آشکار میسازد.
درس چهاردهم: آرزو
شعر «آرزو» توصیف فضای کلاسی بسیار گرم و تپنده، سرزنده و صمیمی است؛ در این شعر، جز انتخاب مناسب شخصیتها و گفتوگو از زبان آنها، آرزوها و آرمانها نیز مطرح میشود. آنچه شعر را زیباتر میکند، لحن روایی- داستانی و پیوستگی اجزای آن است.
فرایند داستانی این شعر در فضایی رو به تعالی پیش میرود. آنچه سبب شده است حرارت و شوق زیبا زیستن و رستن، پرفروغتر گردد، همانا امید به آینده و داشتن آرزوهای رنگین و افکار شیرین دانشآموزان نسبت به فرداهاست. همان سخنی که در باورهای مردمی هم مشهور است: «انسان با آرزوها و امید به آینده زنده است».
نیایش
در خواندن نیایش، خواننده باید خاکسارانه و با شوق و نیاز به درگاه خداوند تضرع کند. لحن او میبایست فروتنانه باشد و آهنگی افتان داشته باشد. از ظرافت و لطافت آهنگ صدا- که متناسب با نیاز اوست- نباید غفلت نمود.
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
کریما، به رزق تو پروردهایم
به اِنعام و لطف تو خو کردهایم
چو ما را به دنیا تو کردی عزیز
به عقبی همین چشم داریم نیز
به لطفم بخوان و مران از دَرَم
ندارد به جز آستانت سرم
چراغ یقینم فرا راه دار
ز بد کردنم، دست کوتاهدار
خدایا، به ذلت مران از درم
که صورت نبندد دری دیگرم
مناجات از موضوعات ادبی است و ماهیت غنایی دارد. معمولاً در آن با خداوند راز و نیاز میکنند. همچون سایر آثار ادبی کهن ما که با سنت نیکوی تحمیدیه و منقبت آغاز میشوند و با نیایش، یاد خدا و شکرگزاری از پروردگار به سبب پایان نگارش اثر ادبی، پایان مییابند، «نیایش» زینتبخش این کتاب نیز هست. در حقیقت، تحمیدیه درگاه ورود به پهنه آثار ادبی و نیایش، لنگرگاه و فرودگاه مرکب فکر و قلم صاحبان اندیشه است.
نتیجهگیری
در این پژوهش، ابتدا به ضرورت آشنایی با مقوله لحن در مهارتهای خوانداری اشاراتی کردیم. همچنین لحن را از نظر لغوی و اصطلاحی بهطور تفصیلی تعریف و سپس به دو بخش کلی و موضعی تقسیم کردیم و درباره هرکدام نیز توضیحاتی ارائه نمودیم. در ادامه، عوامل دخیل در ایجاد لحن را برشمردیم و نقشهای زیباییشناختی و ادبی آن را نشان دادیم. سپس، دروس کتاب فارسی را بهصورت تکتک بررسی کردیم و لحن خوانش هر یک را مشخص نمودیم.
سپس، نشان دادیم که یک شاعر چگونه و با چه ابزارهایی میتواند لحن خاصی را به خدمت بگیرد و اندیشهها و عواطف، احساسات گوناگون و تخیلات دور پرواز خود را چنان به دیگران منتقل کند که آنان نیز همان حال او را پیدا کنند. از این رهگذر نیز دانشآموزان را با خوانش درست هر یک از درسهای کتاب فارسی خود بیشتر آشنا کردیم.
پینوشت
1. ترجمه آیات قرآن، براساس قرآن مترجم عثمان طه و انصاریان است.
منابع
1. قرآنکریم
2. ابنسینا، حسین.(1368). الإشارات و التنبیهات، الشرح نصیرالدین طوسی و شرح الشرح محمدالرازی، جلد3. تهران: نشر مطبعه الحیدری.
3. اکبری شلدره، فریدون و همکاران. (1395). فارسی پایه نهم دوره اول متوسطه. چاپ دوم، تهران: نشر کتابهای درسی ایران.
4. ..................... . (1394). کتاب معلم فارسی پایه نهم دوره اول متوسطه، چاپ اول، تهران: نشر کتابهای درسی ایران.
5. براهنی، رضا. (1368). قصهنویسی. تهران: نشر البرز.
6. خرمشاهی، بهاءالدین (1391). حافظنامه (بخش دوم)، جلد دوم، چاپ بیستم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
7. داد، سیما. (1385). فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: نشر مروارید.
8. فردوسی، ابوالقاسم. (1388). شاهنامه فردوسی (متن کامل)، به کوشش سعید حمیدیان. چاپ پانزدهم. تهران: نشر قطره.
9. کجانیحصاری، حجت. (1388). روشهای آموزش خواندن، چاپ اول، تهران: نشر لوح زرین.
10. نیما، یوشیج . (1385). درباره شعر و شاعری (از مجموعه آثار نیما یوشیج). به کوشش سیروس طاهباز، چاپ سوم، تهران: نشر نگاه.