اشاره
در زبان انگلیسی تمایزی جدی میان دو واژه ape و monkey وجود دارد؛ افتراقی معنایی که از اواخر سده نوزدهم پیدا شده است. پیش از این دو واژه مکرر به جای هم به کار میرفتند، اما با پر رنگشدن نظریه تکامل، این تمایز نیز جدیتر شد؛ ape تنها به میمونهای بیدمی مثل شمپانزه، گوریل و اورانگوتان اطلاق شد و monkey به میمونهای دمداری مثل انواع عنتر و بوزینه، مکاک و کاپوچین. زیستشناسی امروز مدتهاست که نشانداده ape ها گروهی جدا از monkey ها نیستند؛ بلکه زیرگروه آنها هستند؛ apeها در دل monkeyها ردهبندی میشود؛ نیای مشترک apeها نوعی monkey بوده و این یعنی، باید apeها را هم نوعی monkey بهشمار آورد؛ به زبان خیلی ساده، هر ape نوعی monkey هم هست، اما هر monkey نوعی میمون نیست. تمایز زبانی میان ape و monkey که محصول رواج ادبیات تکاملی در اواخر سده نوزدهم بود، با دانش تکاملی که از اواخر سده بیستم رواج یافت، دیگر مطابقت ندارد و تأکید بیجا بر اینکه موجودی مثل شمپانزه صرفاً نوعی ape است ولی monkey نیست، کاملاً از نظر علمی نادرست و مردود است. با وجود این، فراگیر شدن ترویج علم به سبک ترجمهای در ایران، ترجمههای بیمایه و تقلید از هر چه که در ادبیات ترویج علم انگلیسی جاافتاده، باعث شد تا از همان زمانی که افتراق ape و monkey زیر سؤال رفته، برخی نویسندگان و مترجمان فارسیزبان به فکر ابداع واژهای برای نمایش چنین افتراقی بیافتند و موجوداتی را که پیشتر از آن در فارسی «میمون بیدم» نامیده میشدند، «کپی» صدا کنند. این افتراق نادرست در سالهای اخیر به قدری رواج یافته که بسیاری از علاقهمندان به جانورشناسی در مواجهه با عبارت «میمون بیدم» گیج میشوند و میپرسند: «مگر میمون فقط شامل نخستیهایی نمیشود که دم داشتند؟». این مقاله نشان میدهد که هم جدا کردن میمونهای بیدم از میمونها کاملاً نادرست است و هم واژه کپی، معادل مناسبی برای نامیدن میمونهای بیدم نیست.
یکی از مشهورترین کتابهای دزموند موریس، جانــورشناس و رفتــارشناس مشهور بریتانیایی، the Naked Ape نام دارد که در سال ۱۹۶۷ منتشرشد و مهدی تجلیپور در سال ۱۳۴۹ ترجمه فارسی آن را تحت عنوان «میمون برهنه» به طبع رساند. اکنون سالها از ترجمه این کتاب میگذرد و آن را در ایران با نام فارسیاش، «میمون برهنه»، میشناسند. مهدی تجلیپور عبارت انگلیسیِ «ape» را به سادگی «میمون» ترجمه کرده؛ اما اگر قرار بود چنین کتابی امروز به فارسی ترجمه شود، چه عنوانی برای آن برگزیده میشد؟
اگرجستوجوییدربحثهایمرتبطباتکاملنخستیهادرفضایمجازیفارسیزبانکردهباشید،احتمالاًپاسخرامیدانید: دربسیاریازمتنهایفضایمجازی (بهویژهدرویکیپدیایفارسی) واژه «کپی» (بافتحکاف) معادلمختارواژهانگلیسی «ape» است. تاچندسالپیش،درمتنهایرسمیترعلمیدرزبانفارسی،واژه «ape» رابهسادگی «میمونبیدم» ترجمهمیکردندوهنوزهمدرافواهکسانیکهتحصیلاتدانشگاهیدراینحوزهدارند،عبارت «میمونبیدم» براینامیدنجانورانیمثلشمپانزهوگوریلواورانگوتانبهکارمیرود؛اماشایداگرترجمهکتابموریسامروزانجاممیشد،مترجمآنرا «کپیبرهنه» مینامیدوناشربایدمنتظرمینشستتامردمشایدبهخریدنکتابیترغیب شوندکهمفهومعنوانوپایگاهفکریآنرابهدرستینمیشناسند. مدافعانکاربردواژهکپی،آنرافارغازمعنایاصلیاش،ازدلتاریخبیرونکشیدهاندتاتناظرییکبهیکمیانواژههای «میمون» و «کپی» دربرابر «monkey» و «ape» ایجادکنند. چنیناتخاذی،حاکیازگرایشنسلهایاخیرمترجمانمتفننمتنهایعلمیبراییکسانسازیحوزههایمعنایواژگانفارسیوانگلیسیاست. آیااینواژهواقعاًمعادلفارسیصحیحبرایعبارت «ape» است؟آیانیازیبهچنیننوآوریهاییدرزبانعلمیفارسیوجوددارد؟وسرانجامایننوآوریهاچهآسیبهاییبهرسالتترویجعلموترجمههایعلمیزیستشناسیواردمیکنند؟
واژهکپی (بهصورتگپی) نخستینباردرکتابدرسراچهترکیب،جایانساندربیندیگرموجودات (دکترسیدمهدیثریا، 1384،مرکزنشردانشگاهی) بهکاررفت. ثریادراینکتاباشارهایبهچراییاینانتخابنمیکندوتنهابهذکراینعبارتبسندهمیکندکه «گَپیمعادلفارسی Ape است» وخودرادراینانتخابمدیونغلامحسینصدیقیمیشمردکه «دربارهواژههاییکهدرزبانهایعربیوفارسی،چهپیشوچهبعدازاسلام،نزدیکتربهمفهوم Ape بودهاست،دانشوبصیرتخاصیداشتند». ثریاتوضیحیاارجاعدقیقتریدربارهاینبصیرتخاصنمیدهدودرعمل،دفاعیبهجزارجاعبهصدیقیبرایاینانتخابندارد. دربرابرچنینرویکردیبایدپرسیدآیالزومیوجودداردکهواژگانزبانهایمختلف،تناظریکبهیکباهمدیگرداشتهباشند؟قطعاًچنیننیست. مثلاًدراروپانامهایمختلفیبرایانواعصدفهایدوکفهایوجوددارد (clam، oyster، mussel، scallop،…)،امامعادلدقیقیبرایاغلبایننامهادرفارسیوجودندارد. طبعاًنامهایعلمیلاتینبرایهمینمنظورابداعشدهاندتادرهرجومرجنامهایمحلیوبومیسردرگمنشویم.
البتهثریااینواژهراهمبهعنوانمعادل «ape/ میمونبیدم» بهکاربرده،همآنرادرترجمهنامهایعلمی،برابرریشه pithecus~ نهادهومثلاگروه Cercopithecoidea را «گپینماهایدمدار» نامیدهاست. باوجوداین،ثریابهفراستزبانیکهداشته،ازترجمهنامعلمیسردههاییمثلاسترالوپیتهکوسپرهیزکردهوتلفظایننامرابهفارسینگاشتهاست.
ماجرایجنوبیکپیعفاری
هرکسیکهبهترویجعلماشتغالجدیداشتهباشد،میداندواژههامهماندواگرچنیننبود،درحوزهایمثلزیستشناسی،متنهاواسنادفراوانیپیرامونچنینموضوعینگاشتهنمیشد. امابرخورداهلزبانباموضوعاتعلمیلزوماًمتوجهدغدغههایزیستشناساننیستوگاهیاوقاتمیانایندورویکرد،تباینهایپیچیدهایرخمیدهد. راقماینسطورنخستینباروقتیباایندغدغهروبهروشدکهجستاریکوتاهپیرامونتکاملشیوهتغذیهدرتبارانساننگاشتهبود. اینجستارتحتعنوان « آیاانسانزمانیگیاهخواربودهاست؟» دردلپروندهایباموضوعگیاهخواریشماره۱۱نشریهشهرکتاببهتاریخمردادوشهریور 1395 منتشرشد . وقتینسخهنشریافتهآنبهدستمنرسید،متوجهشدمویراستارمجله،بیاطلاعمن،ناماسترالوپیتهکوسعفارنسیس (Australopithecus afarensis) رابه «جنوبیکپیعفاری» تغییردادهوگپی/کپیمرموزیکهسیدمهدیثریاازقولغلامحسینصدیقیواردادبیاتعلمکردهبود،اکنونجبهههایتازهایرافتحکرده است.
میمونناخوانا
دریکیازشمارههایسالگذشتهنشریهرشدآموزشزیستشناسیمقالهمختصریازهمینقلممنتشرشده (اختلافخلقازناماوفتاد،پاییز۹۷،شماره۱۰۹،صص۱۱-۱۳) ،دربارهاینکهچراترجمهنامهایعلمیهمازنظرقوانیننامگذاریزیستیبیموردونادرستاست (باذکرمثالهاییدیگر) وهمکمکیبهخوشخوانترشدنوروشنیمطلببرایمخاطبناآشنانخواهدکرد،بلکهمخاطبرابادشواریهایثانویهایبرایجستجونیزروبهرومیکند. اینموضوعبهویژهدربارهعبارت «جنوبیکپیعفاری» بسیارصادقاست،چونواژه «کپی» کهدرترکیبآنبهکاررفته،مفهوماینعبارتترجمهشدهراازاصلآننیزناخواناترکردهاست؛واژهایکهنهتنهادراینگونهمعادلسازیهایمنعندینامهایعلمیدیدهمیشود،بلکهدرفضایمجازینیزبهجای «ape/میمونبیدم» بهکارمیرود.
دمکپیبهکجامیرسد؟
واژهکَپیبهرغمتازگیاشدرادبیاتعلمیفارسی،درقدیمیترینمتنهایبهجاماندهازفارسینودیدهمیشودوردپایآنرامیتوانتاچندهزارسالپیشدرزبانهایهندواروپاییوسامیجستوجوکرد. صورتپارسیمیانهایننام /کپیگ/ () استکههمریشهبا /kapi/سنسکریتودایی (درعبارت // بهمعنینرهمیمون) و //یونانیباستان (بهمعنیمیموندمدراز) است.
گمکرلیدزهوایوانفدراثرسترگخود،هندواروپاییانوزبانهندواروپایی،بازسازی تحلیلتاریخیزبانوفرهنگیاولیه،شواهدیطرحکردهاندکهنشانمیدهدریشهاینواژههابهآغازدورانانشقاقزبانهایهندواروپاییبازمیگردد. طبقنظریهایشان،واژهیونانی // نیزکهمعنایعمومیمیمون (اعمازدمداروبیدم) دارد،برگرفتهازصورتپیشا-یونانیκᾱπίθᾱκος /kāpíthākos/ وهمریشهکپیاست. بهعلاوه abránus درکلتیباستان (بهمعنیعمومیمیمون)، affo درگرمنیعلیایباستان، apa درانگلیسیباستان، ape درانگلیسینو، // دراسلاویباستانوо́пица /ópitsa/ درروسی،همگیبرگرفتهازهمینریشههستند. طبقنظرگمکرلیدزهوایوانف،علتحذفشدن /k/ آغازیندربرخیاینواژههاوباقیماندنآندرسایرینریشهاصلیآنهابودهکهباصدای // یا // آغازمیشده. اینصدایآغازیندربرخیمواردبهصورت /ک/ بازماندهودربرخیدیگربهآواییحلقیتبدیلوحذفشدهاست. اگرآنطورکهشواهدبهجاماندهاززبانهایباستانینشانمیدهند،ایننظریهدرستباشد،احتمالاًریشهًاصلیاینواژههابهپیشازانشقاقکاملزبانهایهندواروپاییبازمیگرددوواژهایکهباواج /قـ/ آغازمیشده،وامواژهایبسیارباستانیاستکهازنیایباستانیزبانهایسامی (ازقبیلعبریوعربی) بهنیایباستانیزبانهایهندواروپاییراهیافتهاست. وجودواژههاییازقبیل /کوف/ درعبریبهمعنیمیمون (دمدراز)،قِرددرعربیبهمعنیعمومیمیمون، /uqūpu/ دراکدیبهمعنیمیمون (دمدار) و /gf/ درقبطیبهمعنیمیموندمدراز،اینفرضیهراتقویتمیکندکهریشهاصلیتماماینواژهها /qʰeopʰ/. بسیاریازاینواژگان (بهجز ape انگلیسی) معنایعمومیمیمون (دمدرازیابیدم) دارندوبرخیاختصاصاًبهمیمونهایدمدرازاطلاقمیشوند. باتوجهبهفرضیاتیکهپیرامونقدمتومحلجغرافیایینیایمشترکزبانهایهندواروپاییطرحشدهونیز،محلاحتمالیبرخوردووامواژهگیریازنیایمشترکزبانهایسامی،محلاینبدهبستانباستانیبایدجاییدرآسیایغربیبودهباشدکهدستکمطیچندمیلیونسالاخیر،بهجزانسانهیچ hominoid دیگریدرآنجانزیسته؛بنابراین،تعجبینداردکهنخستینگویندگانزبانهایهندواروپاییوسامی،نامیاختصاصیبرایمیمونهایبیدمانتخابنکردهباشند.
کپی همچنان دم دارد
درمتنهایفارسینوتاپیشازجاافتادنواژهمیمون،کپیبهمعنایامروزیمیمونبهکاررفتهاست. مثلادرمعدودابیاتبهجاماندهازترجمهمنظومکلیلهودمنهکهرودکیحدود 1150 سالپیشسروده،واژهکپی (با /پـ/ مشدد) دیدهمیشود: «شبزمستانبود،کپّیسردیافت/ کرمکیشبتابناگاهیبتافت// کپّیانآتشهمیپنداشتند/ پشتههیزمبدوبرداشتند» (رودکی،ابیاتبازماندهازترجمهمنظومکلیلهودمنه). نمونهدیگربیتیمنتسببهسناییاست: «صورتِطمْعْکـ آفتِبشرست/ کَپّیِسگدماستوگربهسرست». ازترکیب «کپیِسگدم» بیتمنتسببهسناییمشخصمیشودکهکپیدرنگاهشاعرانمتقدمفارسیزبان،لفظیبرایاطلاقمیمونبیدمنبودهاست.
علاوهبراین،حتیدرنزدیکیسرزمینهایفارسیزبان،اصلا «ape» یا «میمونبیدم» زندگینمیکردکهانتظارداشتهباشیمنامیفارسیبرایاینجانوراناختصاصیافتهباشد. جزکپی،هیچکدامازدیگرنامهایمصطلحافتادهدرفارسیبرای «میمون» نیز، (ازقبیل «بوزینه» و «عنتر/انتر») بهگروهخاصیمثلمیمونهایبیدمیادمداراختصاصنیافتهاند. اینعدمتمایزنشانمیدهددانشطبیعیاتوجانورشناسیفارسیزبانهاتاحدودصدسالپیش،هیچتمایزیمیانمیموندمداروبیدمقائلنبودهاست،بلکهمفهومکنونی «ape/میمونبیدم» کهدرادبیاتجانورشناسیانگلیسیزبانبهکارمیرود،مفهومیمدرنداردکهناشیازبرجستهشدننظریهتکاملدارویندرمتنهایزیستشناسیاروپاییاست.
سوءتفاهمجامعهیککتابی
اصراربرجایگزینیواژه «کپی» بهجای «میمونبیدم»،حاکیازگرایشطرفداراناینانتخاباستتاازاطلاقواژه «میمون» دربرابر «ape» پرهیزکنندومطابقهایمصنوعیمیان «میمون» و «monkey» بهوجودآورند. اینگرایشنخستینباردرکتابدرسراچهترکیبدیدهشد؛ولیاغلبطرفدارانکنونیآناصلاًکتابمزبورراندیدهاند،هرچندپروپاقرصترازمؤلفنخست،مدافعگسترشاینرویکردهستند. طیبحثهاییکهدرفضایمجازیباچندنفرازطرفداراناینجایگزینیواژهایداشتم،متوجهشدمبسیاریازآنهااینجایگزینیراامریضروریمیدانندوبهقسمتیازکتاب the Ancestor’s tale،نوشتهریچاردداوکینزاستنادمیکنند:
Nowadays, scientists not only think we resemble apes. We include ourselves within the apes, specifically the African apes. We emphasise, by contrast, the distinctness of apes, including humans, from monkeys. To call a gorilla or a chimpanzee a monkey is a solecism. (the Ancestor’s tale, 2005, p. 96).
برداشتظاهریایشانازاینعبارتچنینبودهکهداوکینزبرلزومتمایزقائلشدنمیان «ape»هاومیمونهاتأکیدکردهو «میموننامیدن» apeهارابیترتیبیوناروامیشمرد. درنتیجهاینبرداشت،سعیکردهاندزبانفارسیراازلوثچنیناشتباهخطیریپاککنند؛امااینبرداشتاشتباهاستودرحقیقتداوکینزدراینعبارتمشغولتجویزوتحریمکاربردهایواژه «monkey/ میمون» نبوده،بلکهگزارشیازوضعیتکنونی (ووضعیتسابق) حوزهمعناییاینواژههابهدستمیدهد. اوپیشوپسازهمینبند،براینموضوعتأکیدمیکندکهتمایزمیان «ape» و «میمون/monkey» برآمدهازترویجنگاهتکاملیاستونشانمیدهدکهدراروپایپیشازداروین،دوواژه «ape» و «monkey» ومفاهیمایندو،بارهاباریکدیگرخلطشدهاند. گزارشداوکینزازیکیبودنحوزهمعناییایندوواژهتاپیشازپررنگشدننظریهتکامل،تقریبامشابههمینوضعیتیاستکهدرزبانفارسیداریم. تفاوتمختصراینجاستکهاطلاقاختصاصی «ape» بهنخستیهایبیدمازقبیلشمپانزهوگوریلواورانگوتان،چندیندههبیشترازاطلاق «کپی» بهاینجانوران،سابقهدارد.
زیستشناسیچهمیگوید؟
همانطورکهپیشتراشارهشد ( اختلافخلقازناماوفتاد،رشدآموزشزیستشناسی،۱۰۹،پاییز۹۷)،قوانیننامگذاریزیستشناسیتنهادربارهاصللاتینواژههایعلمیمعنادارندونمیتوانآنهارابهنامهایقراردادیومتفاوتباناملاتین،تسریداد. ازسویدیگر،میتوانوبایدمعیارهایدیگریبرایچگونگینگارشوکاربردواژگانتخصصیفارسی (نهترجمههایسلیقهاینامهایعلمی) ازسوینهادهاییمثلانجمنزیستشناسیوفرهنگستانعلومپیشنهادوتصویبشود؛اماچنینرویکردیبایدمطابقآخرینپیشرفتهاینظریدرزیستشناسیباشد. برایمثال،اکنونسهدههازآخرینزمانیکهردهبندیهایزیستیطبقمعیارهایموردعلاقهارنستمایرانجاممیشد،میگذرد (نگاهکنیدبهآیاپرندگانخزندهاند،رشدآموزشزیستشناسی،زمستان۹۲،صص 16-6) . طبقردهبندیهایفیلوژنتیک،گروههایپارافیلتیکمعناواعتبارخودراازدستدادهاندوبایدبازتعریفیافراموشومنسوخشوند. گروههایپارافیلتیکدستههاییازموجوداتزندههستندکههمگیازنیاییمشترکمشتق شدهاند،امابهطورسنتی،برخیازگونههایبرخاستهازنسلایننیایمشترکبهدلیلتمایزظاهریزیادشان،جزءآنگروهمحسوبنمیشوند. اگرپرندگانراجزءخزندگاندرنظرنگیریم،خزندگان (منهایپرندگان) مصداقگروهیپارافیلتیکخواهدبودوراهحلخزندهشناسانبرایمعتبرنگاه داشتنردهخزندگان،اینبودهکهپرندگانراهمجزءخزندگانبهشمارآوریم. بنابراینهنوزهردوگروهخزندگانوپرندگانمعتبرهستند،بااینتفاوتکهاکنونپرندگانزیرگروهخزندگانشمردهمیشوندوبهعبارتدیگر،پرندگان،خزندگانیهستندکهپردرآوردهوپروازکردهاند،اماهنوزخزندههستند.
میونیکهدمندارد
وضعیتمشابهیدربارهنسبتمیمونهاومیمونهایبیدموجوددارد. پایینراسته Simiiformes (یا Anthropoidea) نامعلمیگروهیاستکهدرلفظعامیانه «میمونها» نامیدهمیشوندوشاملدوزیرگروه Platyrrhini (میمونهایبرّجدید) و Catarrhini (میمونهایبرّقدیم) میشوند. میمونهایبرّقدیم،بهطورسنتیشاملمیمونهایدمداربرّقدیمهستند؛اماردهبندیفیلوژنتیکنشانمیدهدخانواده Hominoidea یامیمونهایبیدمنیز،جزءهمیندستههستندوازهرنظرشباهتهایبیشتریمیانمیمونهایدمداربرّقدیمومیمونهایبیدمبرقراراستتامیانمیمونهایدمداربرّجدیدوقدیم. بهعبارتدیگر،میموندمدرازیمثلماندریل،بیشتربهمیمونهایبیدممثلشمپانزهقرابتوشباهتداردتامیمونهایبرّجدیدازقبیلمیمونکاپوچین. بهاینترتیب،نهتنهاانتساب «ape»هابهمیمونهانادرستنیست،بلکهکاملابدیهیاستکهآنها «میمون»هاییهستندکه «دمندارند» ومنطبقبادانش زیستشناسیروز،کاربرد «میمونبیدم» مترتبهیچاشکالعلمینخواهدشد.
سرانجامبایدپذیرفتتلاشبرایجایگزینکردنکپیبهجایمیمونبیدم،کمکیبهغنیترشدنزبانعلمیفارسینمیکند،بلکهباتغییردلالتمعناییواژههایپرکاربرد،موجبپیدایشنوعیزباننامفهوممیانعلاقهمندانبهعلومخواهدشدکههمارتباطبامردمرادشوارخواهدکرد،همشکافعمیقیمیاننوشتههایبهجاماندهازنسلهایمتفاوتخواهدافکند،همباریاضافیبهدوشنویسندگانحوزهعلومخواهدگذاشتوبهتدریجمعیارهاییمصنوعی (ازقبیلگرایشبهدایرههایواژگانیخاص) برایگزینشنویسندگانواعتمادبهمتنهاپیشخواهدکشید.