هنوز هیچ مطلبی وارد نشده!
هیچ نتیجهای برای جستجوی شما یافت نشد.
آخرین عناوین
به نظر می رسد آموزش محیط زیست در کشور ما نسبت به سال های گذشته پیشرفت های قابل توجهی داشته است. افزوده شدن کتاب درسی انسان و محیط زیست برای دانش آموزان پایه یازدهم یکی از این موارد است. در پژوهشی که خلاصه آن را در اینجا ملاحظه می کنید اهداف آموزش محیط زیست در ایران با چند کشور جهان مقایسه شده است.
علم و هنر از نخستین روزهای آفرینش آدمی درهمتنیده بودهاند. به همین علت، گاه نمیدانیم برخی افراد را برای هنری که در طراحی تصاویر بهخرج دادهاند تحسین کنیم، یا برای کشفهای علمی آنان اهمیت قائل شویم.
پای صحبت دکتر محمود امانی طهرانی، مدیرکل دفتر تألیف کتاب های درسی
فصل هشتم کتاب زیست شناسی پایه یازدهم درباره تولیدمثل گیاهان نهاندانه است. در نوشتاری که در پی می آید، ضمن ارائه روشی برای آموزش این فصل به پرسش ها و کج فهمی های احتمالی، پرداخته شده است.
اینکه آزمون ورودی دانشگاه ها موسوم به کنکور بر آموزش در مدرسه ها سایه افکنده و همه اهداف آموزشی را در مدارس و خانواده ها به پذیرفته شدن در دانشگاه ها تبدیل کرده، واقعیتی انکارناپذیر است. از آنجا که اهداف آموزش و پرورش بر مبنای «شایستگی ها» تعریف می شوند و اهداف کنکور بر مبنای «دانستنی ها»؛ لذا جمع این دو، حداقل با شیوه کنونی پذیرش دانشجو، قابل تصور نیست. چون اساساً شایستگی ها را نمی توان با آزمونِ چندگزینه ای چند دقیقه ای سنجید.
عدم هماهنگی بین آموزش و سنجش، باعث شده است تا دانش آموز چیزی امتحان بدهد که لزوماً در دوران تحصیل درباره آن آموزش ندیده است. به همین علت برای تکمیل آموزش های خود، به کتاب های کمک درسی روی می آورد که به هدف کنکور چاپ شده اند. تنوع گسترده ای که در این کتاب ها وجود دارد و شمارگان بالای کتاب ها، تأییدکننده وجود چنین نیازی است؛ اما سؤال این است که کدام کتاب یا کتاب ها به این نیاز به طور واقعی پاسخ می دهند؟ کدام یک از آنها حداقل های لازم برای موفقیت در کنکور، یعنی ادعایی که برای آن انتشار یافته اند را دارد؟ پاسخ به این سؤال، آسان نیست.
از آنجا که کنکور مهم است، این کتاب ها هم مهم اند و بنابراین بر جریان آموزش اثرگذار. این کتاب ها در چند سال اخیر عقیده ای را رواج داده اند که به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سنت است، سنتی که می گوید «قیدهای کتاب درسی را باید حفظ کرد».
حجم قابل توجهی از پرسش های چندگزینه ای در کتاب های کمک درسی به قیدها اختصاص پیدا کرده است. حتی کتاب هایی هم به طور خاص برای قیدها منتشر شده است. در این کتاب ها به دانش آموز گفته می شود «مواظب باش! اگر قید جمله ای مثلاً از «بعضی» به «بسیاری» تغییر کند، جمله غلط می شود. به همین علت باید همه قیدها را حفظ کنی». چنین است که دانش آموزان مکلف به حفظ کردن قید جملات می شوند. بسیاری از دبیران عزیز هم چاره ای جز همرنگ شدن با جماعت نیافته، در چنین فضایی گرفتار شده اند و علیرغم اعتقاد شخصی خود، حفظ کردن قیدها را توصیه می کنند.
از بُعد آموزشی و از نگاه آزمون های ورودی دانشگاه ها، حفظ کردن قیدها چقدر کار درستی است؟ این موضوعی است که می خواهیم در این فرصت به آن بپردازیم.
به نظر می رسد آموزش محیط زیست در کشور ما نسبت به سال های گذشته پیشرفت های قابل توجهی داشته است. افزوده شدن کتاب درسی انسان و محیط زیست برای دانش آموزان پایه یازدهم یکی از این موارد است. در پژوهشی که خلاصه آن را در اینجا ملاحظه می کنید اهداف آموزش محیط زیست در ایران با چند کشور جهان مقایسه شده است.
علم و هنر از نخستین روزهای آفرینش آدمی درهمتنیده بودهاند. به همین علت، گاه نمیدانیم برخی افراد را برای هنری که در طراحی تصاویر بهخرج دادهاند تحسین کنیم، یا برای کشفهای علمی آنان اهمیت قائل شویم.
پای صحبت دکتر محمود امانی طهرانی، مدیرکل دفتر تألیف کتاب های درسی
فصل هشتم کتاب زیست شناسی پایه یازدهم درباره تولیدمثل گیاهان نهاندانه است. در نوشتاری که در پی می آید، ضمن ارائه روشی برای آموزش این فصل به پرسش ها و کج فهمی های احتمالی، پرداخته شده است.
اینکه آزمون ورودی دانشگاه ها موسوم به کنکور بر آموزش در مدرسه ها سایه افکنده و همه اهداف آموزشی را در مدارس و خانواده ها به پذیرفته شدن در دانشگاه ها تبدیل کرده، واقعیتی انکارناپذیر است. از آنجا که اهداف آموزش و پرورش بر مبنای «شایستگی ها» تعریف می شوند و اهداف کنکور بر مبنای «دانستنی ها»؛ لذا جمع این دو، حداقل با شیوه کنونی پذیرش دانشجو، قابل تصور نیست. چون اساساً شایستگی ها را نمی توان با آزمونِ چندگزینه ای چند دقیقه ای سنجید.
عدم هماهنگی بین آموزش و سنجش، باعث شده است تا دانش آموز چیزی امتحان بدهد که لزوماً در دوران تحصیل درباره آن آموزش ندیده است. به همین علت برای تکمیل آموزش های خود، به کتاب های کمک درسی روی می آورد که به هدف کنکور چاپ شده اند. تنوع گسترده ای که در این کتاب ها وجود دارد و شمارگان بالای کتاب ها، تأییدکننده وجود چنین نیازی است؛ اما سؤال این است که کدام کتاب یا کتاب ها به این نیاز به طور واقعی پاسخ می دهند؟ کدام یک از آنها حداقل های لازم برای موفقیت در کنکور، یعنی ادعایی که برای آن انتشار یافته اند را دارد؟ پاسخ به این سؤال، آسان نیست.
از آنجا که کنکور مهم است، این کتاب ها هم مهم اند و بنابراین بر جریان آموزش اثرگذار. این کتاب ها در چند سال اخیر عقیده ای را رواج داده اند که به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سنت است، سنتی که می گوید «قیدهای کتاب درسی را باید حفظ کرد».
حجم قابل توجهی از پرسش های چندگزینه ای در کتاب های کمک درسی به قیدها اختصاص پیدا کرده است. حتی کتاب هایی هم به طور خاص برای قیدها منتشر شده است. در این کتاب ها به دانش آموز گفته می شود «مواظب باش! اگر قید جمله ای مثلاً از «بعضی» به «بسیاری» تغییر کند، جمله غلط می شود. به همین علت باید همه قیدها را حفظ کنی». چنین است که دانش آموزان مکلف به حفظ کردن قید جملات می شوند. بسیاری از دبیران عزیز هم چاره ای جز همرنگ شدن با جماعت نیافته، در چنین فضایی گرفتار شده اند و علیرغم اعتقاد شخصی خود، حفظ کردن قیدها را توصیه می کنند.
از بُعد آموزشی و از نگاه آزمون های ورودی دانشگاه ها، حفظ کردن قیدها چقدر کار درستی است؟ این موضوعی است که می خواهیم در این فرصت به آن بپردازیم.